اختلالات یادگیری در تبریز : تشخیص و درمان
اختلال یادگیری
در میان انواع اختلالات روانشناختی، دستهای از اختلالات به نام اختلالات یادگیری وجود دارد که این اختلالات زمانی که کودکان وارد دبستان میشوند، به اصطلاح خودشان را نشان میدهند. اختلالات یادگیری شامل، اختلالات نوشتن، خواندن و ریاضی میشود. اگر دانشآموزی اختلال یادگیری داشته باشد، به این معنا نیست که هوش کمی دارد یا نمره هوشبهر او پایین است.
عموماً درس ریاضی یکی از دروس سخت برای دانشآموزان است. عملکرد دانشآموزان در این درس با یکدیگر متفاوت است. عدهای به سبب علاقهای که به این درس دارند، عملکرد بالایی را از خود نشان میدهند و عدهای دیگر بالعکس؛ اما نارساییهای ریاضی در دانشآموزان عملکرد آنان را در درس ریاضی با مشکلاتی روبهرو میکند. از همین رو، بهتر است برای حل این نارساییها اقداماتی صورت بگیرد.
آزمون رياضي ايران كي مت
آزمون رياضي ايران كي مت
از اين آزمون براي تشخيص حساب نارسائي در کودکان استفاده شده و شامل خرده آزمونهای زير است.
- شمارش
- جمع
- تفریق
- اندازهگیری
- هندسه
- ضرب
- تقسیم
- زمان
- حلی مسئله
- تفسیر
- محاسبه ذهنی
- تخمین
- اعداد گویا
اين آزمون براي پایههای اول تا پنجم دبستان قابل اجراست و در پایههای اول و دوم دبستان تمامي خرده آزمونها به جز خرده آزمونهای ضرب، تقسيم و محاسبه ذهني و اعداد گويا اجرا میشوند. (خرده آزمون حل مسئله نيز در پايه اول دبستان اجرا نمیشود) نكته اساسي در آزمون رياضي ايران كي مت اين است كه در هنگام اجراي آن و بهمنظور تعيين سطح ورودي دانشآموزان ابتدا از خرده آزمون شمارش شروع میکنیم؛ و تا تشكيل سطح پايه و سطح سقفي خرده آزمون شمارش را ادامه میدهیم و در رابطه با ديگر خرده آزمونها نيز همینطور است. در بهار سال ۱۹۸۴ اين آزمون بهطور آزمايشي روي ۱۶۰۰ دانشآموز (كودكستاني تا كلاس هشتم) اجرا شد. هدف از اين مطالعه به دست آوردن اطلاعات آزمونگران و آزمودنیها بوده است. هر خرده آزمون شامل ۴ حيطه است كه تمام اعداد را دريك سلسلهمراتب قرار میدهد و هركدام از اين حیطهها بهوسیله ۶ پرسش موردسنجش قرار گرفت و اين ۱۳ خرده آزمون در سه بخش مفاهيم، كاربرد و عمليات قرارمي گيرند. بخش مفاهيم شامل خرده آزمونهای شمارش، اعداد گويا و هندسه است. در بخش عمليات خرده آزمونها عبارتاند از: جمع، تفريق، ضرب، تقسيم و محاسبه ذهني و بخش كاربرد كه بهعنوان بالاترين سطح اجرا در رياضيات است شامل اندازهگیری، زمان، پول و تخمين است.
آزمون آگاهی واجشناسی - آزمون رسمی تشخیص نارساخوانی و اختلالات خواندن (نما)
آزمون آگاهی واجشناسی
آگاهی واجشناسی عبارت است از توانایی دستکاری ساختمان و سازههای یک گفته بدون تکیه بر معنای آن.
آگاهی واجشناسی طبق تعریف برنان و ایرسون “حساسیت به صداهای زبان شفاهی ”
آگاهی واجشناسی بر اساس تعریف بریانت و گاسوامی “آگاهی از صداها” است.
کودک باید در خلال یادگیری خواندن و نوشتن کلمات به این آگاهی برسد که واحدهای آوایی سازنده یک کلمه شامل همخوانها و واکهها را میتوان بهصورت واحدهای نوشتاری (حروف) تبدیل کرد یعنی برای هجی کردن یک کلمه جدید، آن را بهصورت واحدهای سازندهاش تقطیع کرده و سپس حروف مناسب این واحدها را یافته و بنویسد. همچنین برای خواندن کلمه جدید یا ناآشنا، حروف نوشتهشده را رمزخوانی کرده و به واحدهای سازندهاش تقطیع و درنهایت آنها را بهصورت آوایی ترکیب میکند تا کلمه نوشتهشده را بخواند.
تجارب محیطی کودک از قبیل اشعار کودکان (اشعار کودکانه) بازی با آواها و صداها، بازی با حروف و کلمات نوشتاری او را به این آگاهی میرساند که شکل کلمه از معنا یا صورت منفک و متمایزی تشکیل شده است.
این تجارب (بازیهای روزمره کودکان با اشعار قافیهدار و یا ساختن کلمات همقافیه) موجب رشد و پیشرفت مهارتهای آوایی، تحصیلی، خوانداری و درنهایت نوشتاری کودک میگردد.
کودکان بهنجار بهطورمعمول و طبیعی یاد میگیرند که تکالیف و مهارتهای آگاهی واجشناختی را توسعه و آن را در زندگی روزمره بکار گیرند.
اما کودکانی که در مهارتهای گفتاری، خوانداری و نوشتاری مشکل دارند در انجام اینگونه تکالیف و مهارتها (آگاهی واجشناسی) نیز با مشکلات فراوانی روبرو هستند.
درواقع در آزمون آگاهی واجشناسی به بررسی ساختمان (اول. آخر. وسط. اجزا و …) و صداهای کلمه بدون توجه به شکل نوشتاری آن (صابون – سوسمار صدای اول مشابه دارند) پرداخته میشود. یک کلمه را دستکم میتوان به سه شکل به صداهای سازندهاش تقطیع نمود:
هجا، واج و واحدهای درون هجا
لذا بر همین اساس سه آزمون تقطیع هجایی، تقطیع واجی و تقطیع درون هجایی در آزمون گنجانده شده است و هر بخش شامل خرده آزمونهایی است که در جدول زیر آورده شدهاند:
تقطیع ساختمان کلمه | خرده آزمون آگاهی واجشناسی |
آگاهی هجایی | ۱-تقطیع هجا |
آگاهی درون هجایی | ۲- تشخیص تجانس |
۳- تشخیص قافیه | |
آگاهی واجی | ۴- ترکیب واجی |
۵- شناسایی کلمات دارای واج آغازین یکسان | |
۶- شناسایی کلمات دارای واج پایانی یکسان | |
۷- تقطیع واجی | |
۸- نامیدن و حذف واج پایانی | |
۹- حذف واج میانی | |
۱۰- نامیدن و حذف واج آغازین |
تقطیع هجایی:
اولین و راحتترین شیوهایی که کلمه به آن تقطیع میشود تقطیع هجایی نام دارد.
مانند: لیوان (۲ هجا)
تقطیع واجی:
سطح بعدی تقطیع کلمه، واج است. واج کوچکترین واحد آوایی است که میتواند تمایز معنی ایجاد کند؛ مانند: “بال – سال” که بر اساس یک واج معنی آن تغییر کرده است. کلمه به کمک توالی حروف الفبایی که تمامی واجهای آن کلمه را بازنمایی میکنند، معنی پیدا میکند. کودک باید یاد بگیرد که کلمه مجموعهای از واجهاست و باید بتواند بین حروف خاص و واجهای خاص ارتباط و تناظر برقرار کند. این همان مفهوم تطابق یا تناظر واج – نویسه است. تقطیع واجی نقش بسیار مهمی در یادگیری خواندن بازی میکند و هیچیک از شکلهای واجشناسی (هجایی و درون هجایی) چنین اهمیتی ندارد.
تقطیع واحدهای درون هجایی:
شکل سوم تقطیع کلمه اینگونه تعریف میشود که کلمات میتوانند به واحدهای بزرگتر از واج یعنی واحدهایی شامل دو یا چند واج، اما کوچکتر از هجا تقطیع شوند. گاسوامی و برایانت این واحدها را که حد واسط واج و هجا هستند، واحدهای درون هجایی مینامند. این واحدها میتواند در ابتدا و انتهای کلمات بهصورت مشترک باشد. در صورت وجود آن در ابتدای کلمه آن را متجانس / هم تجانس گویند. در صورت وجود دو واج مشترک در انتهای کلمه آن را همقافیه مینامند.
متجانس: داس _ دام همقافیه: سوپ _ توپ
آزمون آگاهی واجشناسی و ویژگیهای روانسنجی آن توسط دکتر مهدی دستجردی کاظمی و دکتر زهرا سلیمانی در سال ۱۳۸۹ در پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش انجام شده و کلیه مطالعات روانسنجی، روایی و پایایی آن مشخص و در جزوه آزمون ثبت گردیده است.
با احترام به دستاوردهای این بزرگواران و با هدف بهرهبرداری از آزمون در تشخیص و درمان اختلال خواندن، کارگروه کشوری IEP خواندن تلاش بسیار برای در دسترس قرار دادن برای همکاران نمود.
درنهایت با اقتباس از این آزمون، کتابچه تست کامل آزمون آگاهی واجشناسی با دستورالعمل و راهنمای نمره دهی با تصاویر رنگی توسط سرکار خانم مریم کاهی تهیه شده که در همین سایت بهعنوان محصول قابل تهیه است.
آزمون آگاهی واجشناسی
بیشک تشخیص زودهنگام اختلال یادگیری حتی در سنین زیر دبستان از مزایای قابلتوجه این آزمون است که در کنار اعتبار سنجش و پایه اساسی شروع درمان اختلال خواندن از نکات قابلتأمل این آزمون است.
همچنین لازم به ذکر است که گام شروع درمان مشکلات ویژهی خواندن با واجشناسی است که پس از آزمون و تعیین نقاط ضعف و اشکال میتوان به اصلاح و یا تقویت آن پرداخت.
نحوه اجرای آزمون آگاهی واجشناسی:
- قبل از اجرا، مقدمه و کلیه تصاویر آزمون موردمطالعه آزمونگر قرار گیرد.
- بعد از ایجاد ارتباط مناسب با آزمودنی و قرار گرفتن در محیط مناسب (آرام و بدون فشار روانی) آزمون انجام شود.
- کتابچه تست بهصورت عمودی روی میز قرار گیرد. (متن سؤال به سمت آزمونگر و تصاویر جلوی آزمودنی)
- سعی شده از تصاویر واضح استفاده شود، ولی در صورت عدم شناخت آن توسط آزمودنی آن را نام و سپس آزمون را ادامه دهید.
- سرعت و کیفیت در بیان کلمات توسط آزمونگر باید ثابت و یکنواخت طبیعی و غیر مصنوعی باشد.
- پاسخهای آزمودنی در طول جلسه نه در مقابل بلکه دور از چشم وی توسط آزمونگر در برگه پاسخنامه ثبت میگردد.
- برای هر خرده آزمون سؤالات نمونه با هدف درک کامل نحوه پاسخدهی با عنوان “کوشش” مطرح شده که توسط آزمونگر مطرح و توسط خود وی (آزمونگر) پاسخدهی میشود. پس از طرح کوششها، متن سؤال مطرح و تصاویر نشان داده میشود. در اجرا ترتیب رعایت گردد.
- در واکنش به پاسخهای آزمودنی نباید آزمونگر طوری رفتار نماید که نشاندهنده درستی یا نادرستی پاسخ باشد. رفتار بایستی کاملاً خنثی، یکنواخت و ثابت باشد؛ یعنی از لغات ثابت و بیمعنی و خنثی استفاده شود.
آزمون رسمی تشخیص نارساخوانی و اختلالات خواندن (نما)
توانایی خواندن از ضروریترین قابلیتهای انسان، پایه و اساس کسب سایر یادگیریها و البته از پیچیدهترین مهارت شناختی وی است.
مهارت خواندن شامل رمزگشایی، بازشناسی و درک واژهها است. این مهارت از نیمکره راست با تشخیص حروف و ترکیب آن و ساخت کلمه شروع و تا درک متن و روانخوانی در نیمکره چپ به پایان میرسد.
توجه به ابعاد مختلف خواندن و پرورش آن بخصوص در سنین رشد و سالهای آغاز یادگیری امری اجتنابناپذیر که سالهاست در مورد نحوه ایجاد آن، ارزیابی و شناسایی مشکلات خواندن و نارساخوانی، نحوه و مراحل رفع و درنهایت عامل پیشگیرانه ایجاد آن حجم وسیعی از تلاشهای علمی صورت گرفته است.
ازجمله این تلاشها تدوین آزمون جامع ارزیابی و تشخیص مشکلات خواندن و نارساخوانی (نما) است که در سال ۱۳۸۷ توسط دکتر مرادی و دکتر کرمی تهیه شده و در دسترس علاقهمندان این حوزه است.
این آزمون نرم و هنجار ایرانی دارد و در مورد زبانهای فارسی، آذری و کردی مجزا هنجاریابی شده است.
آزمون نما شامل ده خرده آزمون مستقل و به تفکیک پایهی درسی دانشآموزان دوره ابتدایی طراحی شده است.
با توجه به فرمهای پیشنهادی (الف) و (ب) در زمان اجرا، این آزمون گزینه مناسبی برای موارد پژوهشی- تحقیقی و آزمونهای قبل و بعد مداخله است که دانشجویان، علاقهمندان به حوزه پژوهش و اقدام پژوهی و مربیان اختلال یادگیری، میتوانند بهراحتی در تائید امور پژوهشی از آن بهره بگیرند.
همچنین نظر به اینکه تمامی عوامل مؤثر بر مهارت خواندن (مهارتهای آوایی، شنیداری، دیدن و نامیدن، درک مطلب، استدلال کلمه و …) در خرده آزمونهای نما وجود داشته و موردسنجش قرار میگیرد، پلن درمانی و سرنخهای مناسبی برای رفع مشکلات خواندن دانشآموزان را به مربیان اختلالات یادگیری معرفی میکند.
اختلال یادگیری: تشخیص و درمان – در تبریز
سانجانا گوپتا، 2022
اختلالات یادگیری گروهی از اختلالات عصبی رشدی هستند که میتوانند بهطور قابلتوجهی توانایی فرد برای یادگیری چیزهای جدید را مختل کنند. درنتیجه، فرد ممکن است در کارهایی مانند صحبت کردن، خواندن، نوشتن، توجه کردن، درک اطلاعات، به خاطر سپردن چیزها، انجام محاسبات ریاضی یا هماهنگ کردن حرکات دچار مشکل شود.
اختلالات یادگیری معمولاً در سنین پایین ایجاد میشوند و اغلب در طول سالهای تحصیلی فرد تشخیص داده میشود، زیرا تمرکز اصلی در مدرسه یادگیری است.
تخمین زده میشود که 8 تا 10 درصد از کودکان زیر 18 سال دارای نوعی اختلال یادگیری هستند.
بااینحال، برخی از افراد تا زمانی که به دانشگاه نرسند یا شغلی پیدا نکنند، تشخیص داده نمیشوند و برخی دیگر هرگز تشخیص رسمی دریافت نمیکنند، بنابراین بدون اینکه بدانند چرا با تحصیلات، کار، روابط و کارهای روزمره مشکل زیادی دارند زندگی خود را طی میکنند.
درک این نکته مهم است که افراد دارای اختلالات یادگیری عموماً دارای هوش متوسط تا بالا هستند و اغلب در زمینههایی مانند علوم، ریاضی، هنرهای زیبا و سایر رسانههای خلاق استعداد دارند. فرد غالباً باهوش است، اما ممکن است بین تواناییهای بالقوه و مهارتهایی که از یک فرد هم سن و سالش انتظار میرود فاصله وجود داشته باشد. بااینوجود، برخی از موفقترین و تأثیرگذارترین افراد تاریخ دارای اختلالات یادگیری بودهاند، ازجمله آلبرت انیشتین، لئوناردو داوینچی، توماس ادیسون و وینستون چرچیل.
این مقاله به بررسی انواع، علل، علائم و درمان اختلالات یادگیری میپردازد.
انواع اختلالات یادگیری
«اختلال یادگیری» یک اصطلاح کلی است که انواع مختلفی از اختلالات یادگیری خاص را در برمیگیرد، ازجمله:
- نارساخوانی: نارساخوانی شایعترین اختلال یادگیری است که 80 درصد از کل موارد اختلال یادگیری را تشکیل میدهد. این یک اختلال پردازش زبان است که با مشکل در صحبت کردن، خواندن، نوشتن یا درک کلمات مشخص میشود. این میتواند باعث شود که دایره لغات فرد با سرعت کمتری توسعه یابد و منجر به مشکلاتی در گرامر، درک مطلب و سایر مهارتهای زبانی شود.
- دیس گرافی: افراد مبتلا به دیس گرافی ممکن است به دلیل مشکلات مربوط به واژگان، املا، دستور زبان، حافظه و تفکر انتقادی در نوشتن افکار خود مشکل داشته باشند. این وضعیت با دست خط ضعیف مشخص میشود، زیرا ممکن است فرد با فاصله حروف، آگاهی فضایی و برنامهریزی حرکتی دستوپنجه نرم کند. دیس گرافی میتواند تفکر و نوشتن همزمان را برای فرد سخت کند.
- اختلال ریاضی: گاهی اوقات بهعنوان “نارساخوانی ریاضی” شناخته میشود، این وضعیت شامل اختلالات یادگیری مرتبط با ریاضیات، مانند مشکل در اعداد، مفاهیم و استدلال میشود. افراد مبتلا به دیسکالولیا ممکن است برای شمارش پول، خواندن ساعت و تشخیص زمان، انجام محاسبات ریاضی ذهنی، شناسایی الگوهای اعداد و به کار بردن فرمولهای ریاضی مشکل داشته باشد.
- اختلال پردازش شنوایی (APD): افراد مبتلا به APD ممکن است در پردازش صداها مشکل داشته باشند زیرا مغز آنها اطلاعات شنیداری دریافتی توسط گوش را اشتباه تفسیر میکند. درنتیجه ممکن است ترتیب صداها را در برخی کلمات اشتباه بگیرند یا نتوانند بین صداهایی مانند صدای معلم و صدای پسزمینه در کلاس تمایز قائل شوند.
- اختلال پردازش زبان (LPD): این زیرمجموعهای از APD است که با مشکلاتی در پردازش زبان گفتاری مشخص میشود. ممکن است فرد در پیوند دادن معنی به گروههای صوتی که کلمات، جملات و داستانها را نشان میدهند مشکل داشته باشد.
- اختلالات یادگیری غیرکلامی (NVLD): NVLD با مشکل در تفسیر نشانههای غیرکلامی مانند حالات چهره، زبان بدن، لحن صدا و سایر سیگنالهای غیرکلامی مشخص میشود.
- نقص حرکتی بینایی ادراکی/دیداری: افراد مبتلا به این بیماری ممکن است در هماهنگی دست و چشم و فعالیتهای حرکتی مشکل داشته باشند. آنها ممکن است مکرراً هنگام مطالعه نقطه خود را از دست بدهند، حرکات چشم غیرمعمولی را هنگام خواندن یا نوشتن نشان دهند، حروف مشابه را تشخیص ندهند، در مسیریابی در محیط خود مشکل داشته باشند.
علائم اختلالات یادگیری
برخی از علائم اختلالات یادگیری عبارتاند از:
- حافظه ضعیف
- مشکل در تمرکز
- فراخنای توجه کوتاه
- مشکل در خواندن یا نوشتن
- اختلال در تشخیص صدا، حروف یا اعداد
- مشکل در تلفظ کلمات
- تمایل به قرار دادن اعداد یا حروف در ترتیب اشتباه
- مشکل در گفتن زمان
- سردرگمی بین راست و چپ
- تمایل به معکوس کردن حروف
- مشکل در درک کلمات و مفاهیم خاص
- قطع ارتباط بین کلمات و معنی (یعنی گفتن یک چیز اما معنای دیگری)
- مشکل در بیان افکار و احساسات
- هماهنگی ضعیف دست و چشم
- تأخیر در رشد گفتار
- بیسازمانی
- مشکل در گوش دادن و پیروی از دستورالعملها
- پاسخهای نامناسب
- بیقراری و تکانش گری
- تمایل به عمل کردن
- مشکل در نظم و انضباط
- مقاومت در برابر تغییر
- عملکرد ناسازگار بهصورت روزانه یا هفتگی
درحالیکه همه کودکان در طول سالهای تحصیلی خود گهگاه با برخی از این موارد دستوپنجه نرم میکنند، افراد دارای اختلالات یادگیری تمایل دارند مجموعهای از این علائم را داشته باشند که حتی با افزایش سن نیز ادامه مییابد.
به گفته مؤسسه ملی توسعه یادگیری (NILD)، ناامیدی مشخصه این وضعیت است، زیرا افراد دارای اختلالات یادگیری اغلب در برخی کارها برتری دارند، اما در سایر زمینهها بسیار ضعیف عمل میکنند.
NILD خاطرنشان میکند که افراد مبتلا به اختلالات یادگیری معمولاً به دلایلی خارج از کنترل خود در برخی زمینههای علمی یا حرفهای شکست میخورند یا باید تلاش زیادی برای موفقیت انجام دهند. این تجربه میتواند بسیار دشوار و گیجکننده باشد و اغلب باعث میشود فرد احساس غمگینی و ناامیدی کند.
علل اختلالات یادگیری
اختلالات یادگیری به دلیل تفاوت در عملکرد عصبی مغز فرد ایجاد میشود. این تفاوتها میتواند قبل از تولد فرد، در هنگام تولد یا در اوایل کودکی رخ دهد و ممکن است توسط عواملی مانند:
- بیماری مادر در دوران بارداری
- عوارض زایمان که جریان اکسیژن به مغز نوزاد را مسدود میکند
- ژنهای خاصی که میتوانند فرد را از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به اختلال یادگیری کنند
- آسیب یا بیماری، مانند مننژیت، در اوایل دوران کودکی
- شرایط بهداشتی مانند فلج مغزی و سندرم داون اغلب تا حدودی اختلال یادگیری را شامل میشود
بااینحال، توجه به این نکته مهم است که اختلالات یادگیری نباید با مشکلات یادگیری اشتباه گرفته شود که به دلیل عوامل دیگری مانند:
- نقص بینایی، شنوایی، کلامی یا حرکتی
- اختلال ذهنی
- اختلالات عاطفی
- شرایط بد اقتصادی ، فرهنگی یا زیستمحیطی ایجاد میشوند.
تشخیص اختلالات یادگیری
یک متخصص روانشناسی تربیتی میتواند اختلالات یادگیری را تشخیص دهد. فرآیند تشخیصی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- آزمون هوش و پیشرفت استاندارد: روانشناس تربیتی ممکن است یک آزمون پیشرفت استاندارد را اجرا کند که مهارتهای خواندن، نوشتن، و حسابی فرد را بررسی میکند و همچنین یک آزمون بهره هوشی (IQ) را اجرا میکند. اگر فرد در آزمون IQ عملکرد خوبی داشته باشد اما در آزمون پیشرفت نمره کمتری داشته باشد، میتواند نشاندهنده اختلال یادگیری باشد.
- بررسی عملکرد: روانشناس تربیتی ممکن است عملکرد تحصیلی، حرفهای، اجتماعی و رشدی فرد را بررسی و ارزیابی کند.
- سابقه پزشکی: متخصص روانشناسی تربیتی احتمالاً سؤالاتی در مورد سابقه پزشکی شخصی و خانوادگی فرد میپرسد.
- معاینه فیزیکی و عصبی: روانشناس تربیتی ممکن است یک معاینه فیزیکی و عصبی برای بررسی سایر شرایط سلامتی مانند بیماریهای مغزی، شرایط سلامت روان، و اختلالهای رشدی و فکری انجام دهد.
هر اختلال یادگیری علائم متفاوتی دارد و تجربه همه افراد از این بیماری منحصربهفرد است زیرا ممکن است در فراوانی و شدت علائم خود تفاوتهایی را تجربه کنند.
برخی از افراد ممکن است یک مشکل یادگیری مجزا داشته باشند که تأثیر شدیدی بر زندگی روزمره آنها نداشته باشد. درحالیکه دیگران ممکن است چندین اختلال یادگیری داشته باشند که با یکدیگر همپوشانی دارند و عملکرد بدون پشتیبانی را برای آنها دشوار میکند.
درمان اختلالات یادگیری
درمان اختلالات یادگیری ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- مداخلات توانبخشی شناختی: کودکان دارای اختلالات یادگیری امروزه به کمک نرمافزارهای تخصصی شناختی برای تقویت توجه و تمرکز، حافظه فعال (کاری) و سایر کارکردهای شناختی و اجرایی مغز میتوانند بهبودی قابل ملاحظهای در پیشرفت دروس داشته باشند.
- آموزش ویژه: کودکان دارای اختلالات یادگیری ممکن است از آموزش توسط معلمان آموزشدیده ویژه بهرهمند شوند که ارزیابی جامعی از تواناییهای کودک انجام میدهند و سپس به کودک کمک میکنند تا ضمن جبران اختلالات خود، نقاط قوت خود را تقویت کند.
- دارو: برخی از افراد ممکن است نیاز به مصرف دارو برای بهبود توانایی تمرکز و تمرکز داشته باشند.
- درمان: رواندرمانی میتواند به افراد مبتلا به اختلالات یادگیری کمک کند تا با مسائل عاطفی برخورد کنند و مهارتهای مقابلهای را توسعه دهند.
- سایر مداخلات: افراد دارای اختلالات یادگیری ممکن است از مداخلات دیگری مانند گفتاردرمانی نیز بهرهمند شوند.
- گروههای حمایتی: افراد دارای اختلالات یادگیری و همچنین والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری ممکن است از جلسات گروه حمایتی بهرهمند شوند که به آنها کمک میکند با دیگرانی که تجربیات مشابهی دارند ارتباط برقرار کنند. مشکلات یادگیری اغلب میتواند منجر به تنش، سوءتفاهم و درگیری در بین خانواده شود، بهویژه در میان خانوادههایی که این بیماری ارثی است.
سخن پایانی
هر انسانی مجهز به مجموعهای منحصربهفرد از نقاط قوت و ضعف است. همه ما قادریم برخی از کارها را بدون زحمت انجام دهیم اما در زمینههای دیگر تقلا کنیم.
مهم است که بدانیم درحالیکه افراد مبتلا به اختلالات یادگیری در یادگیری با چالشهایی روبرو هستند، آنها بههیچوجه از دیگران پایینتر نیستند. آموزش ویژه، درمان، حمایت، مهربانی و صبر میتواند به موفقیت آنها کمک کند.
اختلال یادگیری غیرکلامی (NVLD)
اختلال یادگیری غیرکلامی (NVLD) چیست؟
سانجانا گوپتا، 2022
اختلال یادگیری غیرکلامی یک وضعیت عصبی رشدی است که با مشکلات در پردازش دیداری-فضایی، عملکرد اجرایی، مفاهیم ریاضی، مهارتهای حرکتی ظریف و مهارتهای اجتماعی مشخص میشود.
بهاختصار NVLD یا NLD نامیده میشود.
افراد مبتلا به اختلالات یادگیری غیرکلامی معمولاً در زمینههایی مانند خواندن، رمزگشایی زبان، املا، واژگان یا یادآوری واقعی مشکل ندارند. بااینحال، آنها ممکن است با ادراک بصری، فضایی یا لمسی مشکل داشته باشند.
این وضعیت معمولاً زمانی که بچهها در کلاس پنجم هستند آشکار میشود، زیرا تکالیف مدرسه آنها در حفظ کلمات و حقایق کمتر میشود و بیشتر در مورداستفاده از مفاهیم نظری میشود.
اختلال یادگیری غیرکلامی بهعنوان یک تشخیص رسمی شناخته نمیشود. بااینحال، تخمین زده میشود که تقریباً 5٪ از افرادی که مشکلات یادگیری دارند این وضعیت را دارند.
محققان، متخصصان مراقبتهای بهداشتی و مؤسسات آموزشی در حال مطالعه این وضعیت هستند و از شناسایی آن حمایت میکنند.
این مقاله به بررسی علائم، علل، و درمان اختلال یادگیری غیرکلامی و همچنین تلاشها برای شناسایی آن بهعنوان یک تشخیص رسمی میپردازد.
زمینههای دشواری مرتبط با NVLD
کودکان دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی ممکن است در برخی از زمینههای زیر مشکل داشته باشند.
آگاهی دیداری و فضایی
یک کودک با اختلال یادگیری غیرکلامی ممکن است در پردازش تصاویر دیداری مشکل داشته باشد. بهعنوانمثال، اگر از آنها خواسته شود شکلی مانند مربع یا مثلث را کپی کنند، ممکن است چیزی کاملاً متفاوت و نامتناسب بکشند. این به این دلیل است که آنها ممکن است نتوانند شکل، عناصر تشکیلدهنده شکل و روابط بین عناصر را بهدرستی درک کنند.
همچنین ممکن است کودک در ارزیابی جنبههای بصری-فضایی محیط اطراف خود مشکل داشته باشد و درک آنچه را که میبیند و دقیقاً در کجا قرار دارد برای او دشوار میکند. درنتیجه، ممکن است دستوپا چلفتی یا از نظر فیزیکی بیدستوپا باشند.
درک مرتبه بالاتر
درک درجه بالاتر مهارتی است که به ما کمک میکند تا با درک ایده اصلی، جزئیات حامی آن و نیروهایی که علیه آن کار میکنند، «تصویر بزرگ» را درک کنیم.
کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری غیرکلامی ممکن است با درک بالاتر مشکل داشته باشند، که میتواند درک نکات برجسته آنچه را که میخوانند برای آنها دشوار کند. همچنین ممکن است در گفتن یا نوشتن یک داستان بهطور مؤثر مشکل داشته باشند.
مشکل در این زمینه همچنین میتواند یادداشتبرداری را سخت کند، زیرا کودکان ممکن است نتوانند بین اطلاعات مهم و غیر مهم تمایز قائل شوند. درنتیجه، آنها ممکن است هر چیزی را که معلم میگوید بنویسند، چیزهای اشتباه را بنویسند یا اصلاً چیزی ننویسند.
مفاهیم ریاضی
کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری غیرکلامی در یادگیری طوطیوار خوب هستند و بنابراین ممکن است در مراحل اولیه در ریاضیات خوب عمل کنند. بااینحال، آنها ممکن است شروع به مبارزه با ریاضیات کنند زیرا ریاضیات چالشبرانگیزتر میشود و شامل شناخت الگوها یا بهکارگیری مفاهیم پیشرفته میشود.
حتی اگر کودک با یک مسئله ریاضی که قبلاً با آن برخورد کرده است سروکار دارد، اگر رویکرد متفاوتی داشته باشد یا کمی اصلاح شده باشد، ممکن است در تشخیص آن مشکل داشته باشد.
کارکردهای اجرایی
کارکردهای اجرایی مجموعهای از مهارتهای درجه بالاتری هستند که به ما کمک میکنند افکارمان را سازماندهی کنیم، تکالیفمان را برنامهریزی کنیم، و نحوه برخورد با مشکلات یا موانع را بفهمیم.
کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ممکن است در برنامهریزی و سازماندهی مشکل داشته باشند. بهعنوانمثال، آنها ممکن است در درک مراحلی که برای انجام یک کار لازم است، سازماندهی روز خود یا اتخاذ رویکردی گامبهگام برای حل یک مسئله، مشکل داشته باشند.
مهارتهای اجتماعی
کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری غیرکلامی ممکن است در خواندن نشانههای غیرکلامی ارتباط مانند حالات چهره و زبان بدن دچار مشکل شوند.
برخلاف سایر کودکان که بهطور خودکار نشانههای اجتماعی را دریافت میکنند، کودکان مبتلا به این وضعیت ممکن است در خواندن موقعیتهای اجتماعی دچار مشکل شوند. درنتیجه، ممکن است از آنچه در تعامل میگذرد آگاه نباشند و رفتار مناسب با موقعیت را ندانند.
بنابراین، کودکان مبتلا به این بیماری ممکن است با حالتهای ارتباطی مانند متن یا چت راحتتر از ارتباط حضوری باشند، زیرا در آنها نشانههای غیرکلامی وجود ندارد.
علائم NVLD
فردی که دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی است ممکن است در انجام تکالیف زیر مشکل داشته باشد:
- گرفتن مداد
- بستن بند کفش
- با استفاده از قیچی
- پرتاب توپ
- دوچرخهسواری
- اجتناب از برخورد با اشیا
- یادآوری اطلاعات بصری
- متمرکز ماندن روی یک کار
- چند تکلیفی
- از قبل برنامه ریختن
- منظم ماندن
- نوشتن مقاله
- قصه گفتن
- یادداشت برداشتن
- ترسیم اشکال هندسی
- درک کسرها
- حل مسائل ریاضی
- رمزگشایی نمودارها یا نقشهها
- تفسیر نشانههای اجتماعی
- ارزیابی شرایط جدید
- خواندن حالات چهره و زبان بدن
- درک طنز، اصطلاحات و طعنه
- دوستیابی
درنتیجه علائم، کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری غیرکلامی ممکن است احساس انزوا و به حاشیه راندن داشته باشند و تا بزرگسالی با موانع اجتماعی روبرو شوند.
علل NVLD
اختلال یادگیری غیرکلامی بهعنوان یک بیماری رشد عصبی طبقهبندی میشود که اعتقاد بر این است که ناشی از اختلال در نیمکره راست مغز است. ناهنجاری در ماده سفید مغز میتواند انتقال سیگنالهای عصبی در این ناحیه را مختل کند و درنتیجه علائم این بیماری را ایجاد کند.
بنابراین، اختلال یادگیری غیرکلامی با دشواری در انجام تکالیف سمت راست مغز و سهولت نسبی در انجام تکالیف سمت چپ مشخص میشود.
درمان NVLD
افراد مبتلا به اختلالات یادگیری غیرکلامی ممکن است از انواع درمانهای زیر بهرهمند شوند:
- توانبخشی شناختی، برای تقویت پردازش دیداری- فضایی، سرعت پردازش و حافظه دیداری
- درمان شناختی رفتاری ، برای بهبود اعتمادبهنفس و مهارتهای اجتماعی
- کاردرمانی ، برای کمک به سازگاری بهتر در مدرسه و خانه
- فیزیوتراپی، برای بهبود هماهنگی و مهارتهای حرکتی ظریف
- مداخلات آموزشی، برای کمک به آنها در مدرسه
تشخیص NVLD بهعنوان یک تشخیص رسمی
اختلال یادگیری غیرکلامی توسط قانون آموزش افراد دارای معلولیت (IDEA) یا کتابچه راهنمای تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) بهعنوان یک تشخیص رسمی شناخته نشده است.
در واقع، کودکانی که علائم این بیماری را نشان میدهند، معمولاً با سایر بیماریها مانند اوتیسم ، اضطراب یا اختلال بیشفعالی کمبود توجه (ADHD) تشخیص داده میشوند.
بااینحال، متخصصان مراقبتهای بهداشتی، سازمانها و مؤسسات آموزشی که احساس میکنند علائم این کودکان به اندازه کافی با این تشخیصها نشان داده نمیشود، در حال تحقیق در مورد اختلال یادگیری غیرکلامی، کار در راستای توسعه معیارهای تشخیصی استانداردشده، و حمایت از شناسایی آن بهعنوان یک اختلال یادگیری هستند .
علاوه بر کمک به تعریف این بیماری و علائم آن، شناخت اختلال یادگیری غیرکلامی بهعنوان یک وضعیت بهداشتی همچنین به افرادی که با آن زندگی میکنند کمک میکند تا به درمان مناسب دسترسی پیدا کنند و به کودکان کمک میکنید تا حمایت آموزشی موردنیاز خود را دریافت کنند.
بخش روانپزشکی کودکان و نوجوانان دانشگاه کلمبیا خاطرنشان میکند که “نمونه NVLD” علائم در حال حاضر در بین مربیان و روانشناسان عصبی به رسمیت شناخته شده است.
سخن پایانی
درحالیکه NVLD بهعنوان یک تشخیص رسمی شناخته نمیشود، شامل مجموعهای از علائم است که به اندازه کافی توسط سایر اختلالات یادگیری یا شرایط سلامت نشان داده نمیشود. این وضعیتی است که میتواند یادگیری ، بیان خود، درک مفاهیم و تعامل با دیگران را برای کودکان دشوار کند.
اگر مشکوک هستید که شما یا فرزندتان ممکن است این عارضه را داشته باشید، برای دریافت درمان و حمایت مناسب میتوانید پس از هماهنگیهای لازم با مرکز خدمات تخصصی روانشناسی و مشاوره جوانه رشد جهت معاینات بیشتر و مداخلات به هنگام تشریف بیاورید.
ناتوانی یادگیری
ناتوانی در یادگیری، اختلال یادگیری ، یا مشکل یادگیری وضعیتی در مغز است که باعث مشکلاتی در درک یا پردازش اطلاعات میشود و میتواند توسط چندین عامل مختلف ایجاد شود. با توجه به “مشکل یادگیری به روش معمول”، این توانایی یادگیری به روشی متفاوت را رد نمیکند. بنابراین، برخی از افراد را میتوان با دقت بیشتری بهعنوان دارای “تفاوت یادگیری” توصیف کرد، بنابراین از هرگونه تصور نادرست در مورد ناتوانی با فقدان توانایی یادگیری و کلیشههای منفی احتمالی جلوگیری میشود. در بریتانیا، اصطلاح “ناتوانی یادگیری” بهطورکلی به ناتوانی ذهنی اشاره دارد، درحالیکه شرایطی مانند نارساخوانی و دیس پراکسی معمولاً بهعنوان “مشکلات یادگیری” شناخته میشوند.
درحالیکه ناتوانی یادگیری و اختلال یادگیری اغلب بهجای یکدیگر استفاده میشوند، از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند. اختلال به مشکلات مهم یادگیری در یک حوزه تحصیلی اشاره دارد. بااینحال، این مشکلات برای تأیید تشخیص رسمی کافی نیست. از سوی دیگر، ناتوانی یادگیری یک تشخیص بالینی رسمی است که بهموجب آن فرد معیارهای خاصی را مطابق با تعیین یک متخصص (مانند روانشناس، روانپزشک، آسیبشناس زبان گفتار یا متخصص اطفال) برآورده میکند. تفاوت در درجه، فراوانی و شدت علائم و مشکلات گزارش شده است و بنابراین نباید این دو را با هم اشتباه گرفت. هنگامیکه از اصطلاح “اختلال یادگیری” استفاده میشود، گروهی از اختلالات را توصیف میکند که با رشد ناکافی مهارتهای خاص تحصیلی، زبانی و گفتاری مشخص میشود.
عامل ناشناخته اختلالی است که بر توانایی مغز برای دریافت و پردازش اطلاعات تأثیر میگذارد. این اختلال میتواند یادگیری را برای فرد به همان سرعت یا به همان روشی که دچار ناتوانی یادگیری نیست، مشکلساز کند. افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری در انجام انواع خاصی از مهارتها یا تکمیل تکالیف، اگر به عهده خودشان گذاشته شوند یا به روشهای متعارف آموزش داده شوند، با مشکل مواجه میشوند.
افراد مبتلا به ناتوانیهای یادگیری میتوانند با چالشهای منحصربهفردی روبرو شوند که اغلب در طول عمر فراگیر هستند. بسته به نوع و شدت ناتوانی، مداخلات و فناوریهای فعلی ممکن است برای کمک به فرد در یادگیری استراتژیهایی که موفقیت آینده را تقویت میکنند، استفاده شود. برخی از مداخلات میتوانند کاملاً ساده باشند، درحالیکه برخی دیگر پیچیده و دشوار هستند. فناوریهای کنونی ممکن است به آموزش دانشآموز نیاز داشته باشند تا از حمایتهای مؤثر کلاس درس استفاده کنند. معلمان، والدین و مدارس میتوانند با هم برنامههایی ایجاد کنند که مداخله و تسهیلاتی را برای کمک به افراد در تبدیلشدن موفقیتآمیز به یادگیرندگان مستقل ایجاد کند. یک تیم چند رشتهای اغلب به طراحی مداخله و هماهنگی اجرای مداخله با معلمان و والدین کمک میکند. این تیم اغلب شامل روانشناسان تربیتی و مدرسه، مربیان ویژه، گفتار درمانگران (آسیبشناسان)، کار درمانگران، روانشناسان، معلمان ESL، مربیان سوادآموزی، و/یا متخصصان خواندن است.
تعریف
نمایندگان سازمانهای متعهد به آموزش و رفاه افراد دارای ناتوانیهای یادگیری بهعنوان کمیته مشترک ملی ناتوانیهای یادگیری (NJCLD) شناخته میشوند. NJCLD از اصطلاح “ناتوانی یادگیری” برای نشان دادن اختلاف بین ظرفیت ظاهری کودک برای یادگیری و سطح پیشرفت آنها استفاده کرد. بااینحال، چندین مشکل با استاندارد NJCLD برای تعریف ناتوانی یادگیری وجود داشت. یکی از این مشکلات، باور او به اختلال عملکرد سیستم عصبی مرکزی بهعنوان مبنایی برای درک و تشخیص ناتوانی یادگیری بود. این با این واقعیت که بسیاری از افرادی که اختلال عملکرد سیستم عصبی مرکزی را تجربه کردند، مانند افراد مبتلا به فلج مغزی، در یادگیری ناتوانی نداشتند، در تعارض بود. از سوی دیگر، آن دسته از افرادی که شرایط چندگانه ناتوانی همراه با ناتوانی یادگیری را تجربه کردند، اغلب ارزیابی، برنامهریزی و آموزش نامناسبی دریافت کردند. NJCLD اشاره میکند که ممکن است ناتوانی یادگیری همزمان با سایر شرایط ناتوانکننده رخ دهد، بااینحال، این دو نباید مستقیماً با هم مرتبط شوند یا اشتباه گرفته شوند.
بنابراین، در دهه 1980، NJCLD اصطلاح ناتوانی یادگیری را اینگونه تعریف کرد:
گروه ناهمگونی از اختلالات که با مشکلات قابلتوجهی در کسب و استفاده از گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال یا تواناییهای ریاضی آشکار میشود. این اختلالات برای فرد ذاتی هستند و به نظر میرسد به دلیل اختلال عملکرد سیستم عصبی مرکزی باشد. حتی اگر ناتوانی یادگیری ممکن است همزمان با سایر شرایط ناتوانکننده (مانند نقص حسی ، ناتوانی فکری ، اختلال اجتماعی و عاطفی) یا تأثیرات محیطی (مانند تفاوتهای فرهنگی، آموزش ناکافی/نامناسب، عوامل روان زا) رخ دهد، اما نتیجه مستقیم آن شرایط نیست. یا تأثیر میگذارد.
میزگرد LD 2002 تعریف زیر را ارائه کرد:
مفهوم LD: شواهد همگرای قوی از اعتبار مفهوم ناتوانیهای یادگیری خاص (SLD) پشتیبانی میکند. این شواهد بهویژه چشمگیر است زیرا در شاخصها و روششناسیهای مختلف همگرایی دارند. مفهوم اصلی SLD شامل اختلالات یادگیری و شناختی است که ذاتی فرد است. SLD از این نظر خاص هستند که این اختلالات هر یک بهطور قابلتوجهی بر دامنه نسبتاً محدودی از نتایج تحصیلی و عملکرد تأثیر میگذارد. SLD ممکن است در ترکیب با سایر شرایط ناتوانکننده رخ دهد، اما آنها عمدتاً به دلیل سایر شرایط، مانند ناتوانی ذهنی، اختلال رفتاری، کمبود فرصت برای یادگیری، یا نقص حسی اولیه نیستند.
موضوع تعریف ناتوانیهای یادگیری بحثهای قابلتوجه و مداومی را ایجاد کرده است. اصطلاح “ناتوانی یادگیری” در DSM-IV وجود ندارد، اما به DSM-5 اضافه شده است. DSM-5 اختلالات یادگیری را به یک تشخیص خاص مانند خواندن، ریاضیات یا بیان نوشتاری محدود نمیکند . در عوض، این یک معیار تشخیصی واحد است که اشکالات در مهارتهای تحصیلی عمومی را توصیف میکند و شامل مشخصکنندههای دقیق برای حوزههای خواندن، ریاضیات و بیان نوشتاری است.
ایالاتمتحده و کانادا
در ایالاتمتحده و کانادا ، اصطلاحات ناتوانی در یادگیری و اختلال یادگیری (LD) به گروهی از اختلالات اشاره دارد که بر طیف گستردهای از مهارتهای تحصیلی و عملکردی ازجمله توانایی صحبت کردن ، گوش دادن ، خواندن ، نوشتن ، املا ، استدلال ، سازماندهی تأثیر میگذارد. اطلاعات , و انجام ریاضی . افراد دارای ناتوانی یادگیری عموماً هوش متوسط یا بالاتری دارند.
قوانین در ایالاتمتحده
بند 504 قانون توانبخشی 1973 ، مصوب مه 1977، حقوق خاصی را برای افراد دارای معلولیت، بهویژه در موارد تحصیل و کار، مانند حضور در مدارس، کالجها و دانشگاهها تضمین میکند.
قانون آموزش افراد دارای معلولیت ، که قبلاً بهعنوان قانون آموزش برای همه کودکان معلول شناخته میشد، یک قانون فدرال ایالاتمتحده است که بر نحوه ارائه مداخله زودهنگام، آموزش ویژه و خدمات مرتبط توسط ایالتها و سازمانهای دولتی به کودکان دارای معلولیت نظارت میکند. این به نیازهای آموزشی کودکان دارای معلولیت از بدو تولد تا سن 21 سالگی میپردازد.
کانادا
در کانادا، اولین انجمن حمایت از کودکان دارای اختلالات یادگیری در سال 1962 توسط گروهی از والدین نگران تأسیس شد. انجمن ناتوانیهای یادگیری کانادا – LDAC که در ابتدا انجمن کودکان با ناتوانیهای یادگیری نامیده میشد، برای ارائه آگاهی و خدمات برای افراد دارای ناتوانیهای یادگیری، خانوادههای آنها، محل کار و جامعه ایجاد شد. ازآنجاییکه آموزش تا حد زیادی مسئولیت هر استان و منطقه در کانادا است، استانها و مناطق دارای صلاحیت قضایی برای آموزش افراد دارای ناتوانیهای یادگیری هستند، که امکان توسعه سیاستها و برنامههای حمایتی را فراهم میکند که منعکسکننده شرایط منحصربهفرد چند فرهنگی، زبانی و اجتماعی-اقتصادی آن کشور باشد.
انگلستان
در بریتانیا ، عباراتی مانند دشواری یادگیری خاص (SpLD)، نارساخوانی رشدی ، اختلال هماهنگی رشدی و دیسکالکلیا برای پوشش طیفی از مشکلات یادگیری که در ایالاتمتحده بهعنوان “ناتوانیهای یادگیری” نامیده میشود، استفاده میشود. در انگلستان، اصطلاح «ناتوانی یادگیری» به طیفی از ناتوانیها یا شرایط رشدی اشاره دارد که تقریباً همیشه با اختلالات شناختی تعمیمیافتهتر همراه است. لنست «ناتوانی یادگیری» را بهعنوان «اختلال عمومی قابلتوجه در عملکرد فکری که در دوران کودکی به دست میآید» تعریف میکند و بیان میکند که تقریباً از هر 50 بزرگسال بریتانیایی، یک نفر دارای این اختلال است.
ژاپن
در ژاپن ، قدردانی و حمایت از دانشآموزان دارای ناتوانیهای یادگیری یک پیشرفت نسبتاً اخیر بوده است و از آغاز قرن بیست و یکم بهشدت بهبود یافته است. اولین تعریف برای ناتوانی یادگیری در سال 1999 ابداع شد و در سال 2001، پروژه غنیسازی برای سیستم حمایت از دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری ایجاد شد. از آن زمان، تلاشهای قابلتوجهی برای غربالگری کودکان ازنظر ناتوانیهای یادگیری، ارائه پشتیبانی پیگیری و ایجاد شبکه بین مدارس و متخصصان صورت گرفته است.
تأثیرات
اثرات ناتوانی یادگیری یا تفاوت یادگیری محدود به نتایج آموزشی نیست: افراد دارای ناتوانی یادگیری ممکن است مشکلات اجتماعی را نیز تجربه کنند. تفاوتهای عصب روانشناختی میتواند بر درک دقیق نشانههای اجتماعی با همسالان تأثیر بگذارد. محققان استدلال میکنند که افراد مبتلا به ناتوانیهای یادگیری نهتنها اثرات منفی را درنتیجه تمایزات یادگیری خود تجربه میکنند، بلکه درنتیجه به همراه داشتن یک برچسب انگ تحقیرآمیز نیز تجربه میکنند… بهطورکلی تعیین اثربخشی خدمات آموزش ویژه به دلیل محدودیتهای دادهها و روششناختی دشوار بوده است. تحقیقات نوظهور نشان میدهد که نوجوانان دارای ناتوانیهای یادگیری، حتی در مقایسه با همسالانی که دبیرستان را با سطوح مشابهی از پیشرفت و رفتارهای مشابه شروع کردهاند، نتایج تحصیلی ضعیفتری را تجربه میکنند. به نظر میرسد که نتایج ضعیفتر آنها حداقل تا حدی به دلیل انتظارات پایین معلمانشان باشد. دادههای ملی نشان میدهد که معلمان انتظاراتی از دانشآموزان دارای ناتوانیهای یادگیری دارند که با پتانسیل تحصیلی آنها ناسازگار است (همانطور که نمرات آزمون و رفتارهای یادگیری نشان میدهد). گفته شده است که بین کودکان دارای ناتوانی یادگیری و عملکرد آموزشی آنها ارتباط قوی وجود دارد.
مطالعات زیادی برای ارزیابی همبستگی بین ناتوانی یادگیری و عزتنفس انجام شده است. این مطالعات نشان دادهاند که عزتنفس یک فرد درواقع تحت تأثیر آگاهی خود از ناتوانی یادگیری است. دانشآموزانی که درک مثبتی از تواناییهای تحصیلی خود دارند، معمولاً بدون در نظر گرفتن پیشرفت تحصیلی واقعی، عزتنفس بالاتری نسبت به دانشآموزان دارند. بااینحال، مطالعات همچنین نشان دادهاند که چندین عامل دیگر میتوانند بر عزتنفس تأثیر بگذارند. مهارت در زمینههای غیر آکادمیک، مانند دو و میدانی و هنر، عزتنفس را بهبود میبخشد. همچنین، ادراک مثبت از ظاهر بدنی نیز اثرات مثبتی بر عزتنفس نشان داده است. یافته مهم دیگر این است که دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری میتوانند بین مهارت تحصیلی و ظرفیت فکری تمایز قائل شوند.
علل
علل ناتوانیهای یادگیری بهخوبی شناخته نشده است و گاهی اوقات هیچ دلیل آشکاری برای ناتوانی یادگیری وجود ندارد. بااینحال، برخی از علل اختلالات عصبی عبارتاند از:
- وراثت و ژنتیک: ناتوانیهای یادگیری اغلب از طریق ژنتیک مرتبط هستند و در خانواده ایجاد میشوند. کودکانی که ناتوانیهای یادگیری دارند اغلب والدینی دارند که مشکلات مشابهی دارند. فرزندان والدینی که کمتر از 12 سال مدرسه داشتند، بیشتر در معرض اختلال خواندن هستند. برخی از کودکان جهشهای خود به خودی دارند (یعنی در هیچیک از والدین وجود ندارد) که میتواند باعث اختلالات رشدی ازجمله ناتوانیهای یادگیری شود. یک مطالعه تخمین زد که حدود یک کودک از هر 300 کودک دارای چنین جهشهای خود به خودی است، بهعنوانمثال نقص در ژن CDK13 که با مشکلات یادگیری و ارتباطی در کودکان مبتلا مرتبط است.
- مشکلات در دوران بارداری و تولد: ناتوانی یادگیری میتواند ناشی از ناهنجاری در مغز در حال رشد، بیماری یا آسیب باشد. عوامل خطر عبارتاند از قرار گرفتن جنین در معرض الکل یا مواد مخدر و وزن کم هنگام تولد (3 پوند یا کمتر). این کودکان بیشتر در معرض ناتوانی در ریاضیات یا خواندن هستند. کودکانی که زودتر از موعد به دنیا میآیند، دیر به دنیا میآیند، زایمانشان طولانیتر از حد معمول است یا در دریافت اکسیژن مشکل دارند، احتمال بیشتری دارد که دچار ناتوانی یادگیری شوند.
- حوادث پس از تولد: ناتوانیهای یادگیری همچنین میتواند ناشی از آسیبهای سر ، سوءتغذیه ، یا قرار گرفتن در معرض سمی (مانند فلزات سنگین یا آفتکشها) باشد.
تشخیص
اختلاف در IQ -پیشرفت
ناتوانیهای یادگیری را میتوان توسط روانشناسان تربیتی و مدرسه ، روانپزشکان ، آسیبشناسان زبان گفتار ، روانشناسان بالینی ، روانشناسان مشاوره ، روانشناسان عصبی ، آسیبشناسان زبان گفتار و سایر متخصصان ناتوانی یادگیری از طریق ترکیبی از تست هوش شناسایی کرد. آزمون پیشرفت تحصیلی، عملکرد کلاس درس، و تعامل اجتماعی و استعداد. سایر زمینههای ارزیابی ممکن است شامل ادراک، شناخت، حافظه، توجه و تواناییهای زبانی باشد. اطلاعات بهدستآمده برای تعیین اینکه آیا عملکرد تحصیلی کودک متناسب با توانایی شناختی آنها است یا خیر استفاده میشود. اگر توانایی شناختی کودک بسیار بالاتر از عملکرد تحصیلی او باشد، دانشآموز اغلب با اختلال یادگیری تشخیص داده میشود. DSM-IV و بسیاری از سیستمهای مدرسه و برنامههای دولتی ناتوانیهای یادگیری را از این طریق تشخیص میدهند (DSM-IV از اصطلاح «اختلال» بهجای «ناتوانی» استفاده میکند).
اگرچه مدل ناهماهنگی سالهاست که بر سیستم مدرسه تسلط داشته است، اما انتقادات قابلتوجهی از این رویکرد در میان محققان وجود داشته است. تحقیقات اخیر شواهد کمی ارائه کرده است مبنی بر اینکه اختلاف بین IQ اندازهگیری شده رسمی و پیشرفت، نشانگر واضحی از LD است. علاوه بر این، تشخیص بر اساس یک اختلاف، اثربخشی درمان را پیشبینی نمیکند. به نظر میرسد افرادی که پیشرفت تحصیلی پایینی دارند که با ضریب هوشی مغایرت ندارند (یعنی نمرات IQ آنها نیز پایین است) به همان اندازه افرادی که پیشرفت تحصیلی پایینی دارند که با IQ مغایرت دارند (یعنی نمرات IQ آنها بالاتر از عملکرد تحصیلی آنها است) از درمان سود میبرند. پیشنهاد میکند.
از سال 1998 تلاشهایی برای ایجاد یک شاخص مرجع مفیدتر از IQ برای ایجاد نمرات پیشبینیشده در آزمونهای پیشرفت صورت گرفته است. بهعنوانمثال، برای دانشآموزی که نمرات واژگان و دانش عمومی او با نمره درک مطلب او مطابقت دارد، معلم میتواند فرض کند که درک مطلب میتواند از طریق کار در واژگان و دانش عمومی پشتیبانی شود. اگر نمره درک مطلب به معنای آماری مناسب کمتر باشد، لازم است ابتدا مواردی مانند مشکلات بینایی را کنار بگذاریم.
پاسخ به مداخله
بسیاری از تحقیقات فعلی بر روی یک فرآیند تشخیصی درمان محور که بهعنوان پاسخ به مداخله (RTI) شناخته میشود، متمرکز شده است. توصیههای محققین برای اجرای چنین مدلی شامل غربالگری زودهنگام برای همه دانشآموزان، قرار دادن آن دسته از دانشآموزانی که مشکل دارند در برنامههای مداخله زودهنگام مبتنی بر تحقیق قرار میگیرد، نه اینکه منتظر بمانند تا معیارهای تشخیصی را برآورده کنند. عملکرد آنها را میتوان بهدقت بررسی کرد تا مشخص شود که آیا مداخله شدید فزاینده منجر به پیشرفت کافی میشود یا خیر. کسانی که پاسخ میدهند نیازی به مداخله بیشتر نخواهند داشت. کسانی که به آموزش منظم کلاس درس (اغلب “آموزش ردیف 1” نامیده میشود) و مداخله فشردهتر (اغلب مداخله “سطح 2” نامیده میشود) بهاندازه کافی پاسخ نمیدهند “غیر پاسخگو” در نظر گرفته میشوند. سپس این دانشآموزان میتوانند از طریق آموزش ویژه برای کمک بیشتر ارجاع داده شوند، در این صورت اغلب با ناتوانی یادگیری شناسایی میشوند. برخی از مدلهای RTI شامل مرحله سوم مداخله قبل از شناسایی کودک دارای ناتوانی یادگیری است.
مزیت اصلی چنین مدلی این است که لازم نیست منتظر بمانید تا کودک بهاندازه کافی عقب بماند تا واجد شرایط کمک شود. این ممکن است کودکان بیشتری را قادر سازد تا قبل از تجربه شکست قابلتوجه کمک دریافت کنند، که ممکن است بهنوبه خود منجر به تعداد کمتری از کودکان شود که به خدمات آموزشی ویژه فشرده و پرهزینه نیاز دارند. در ایالاتمتحده، مجوز مجدد قانون آموزش افراد دارای معلولیت در سال 2004 به ایالتها و مناطق مدارس اجازه داد تا از RTI بهعنوان روشی برای شناسایی دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری استفاده کنند. RTI اکنون ابزار اصلی شناسایی ناتوانیهای یادگیری در فلوریدا است.
این فرآیند عوامل عصب روانشناختی فردی کودکان مانند آگاهی واجشناختی و حافظه را در نظر نمیگیرد که میتواند آموزش طراحی را آموزش دهد. با در نظر نگرفتن فرآیندهای شناختی خاص، RTI نمیتواند مربیان را در مورد نقاط قوت و ضعف نسبی دانشآموزان آگاه کند ثانیاً، RTI ازنظر طراحی بهطور قابلتوجهی طولانیتر از تکنیکهای ثابت شده است، اغلب چندین ماه برای یافتن یک ردیف مداخله مناسب. ثالثاً، قبل از شناسایی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری، نیازمند یک برنامه مداخله قوی است. درنهایت، RTI یک ابتکار آموزشی عادی در نظر گرفته میشود و از اعضای معلمان آموزش عمومی به همراه سایر متخصصان واجد شرایط تشکیل میشود. بهطور خاص، کار درمانگران میتوانند با کمک به کودکان در زمینههای تحصیلی و غیر آکادمیک مدرسه ازجمله کلاس درس، استراحت و زمان صرف غذا، از دانشآموزان در محیط آموزشی حمایت کنند. آنها میتوانند استراتژیها، مداخلات درمانی، پیشنهادهایی برای تجهیزات سازگار و اصلاحات محیطی ارائه دهند. کار درمانگران میتوانند از نزدیک با معلم و والدین کودک برای تسهیل اهداف آموزشی خاص هر کودک تحت RTI و/یا IEP همکاری کنند.
زبان آموزان لاتین زبان انگلیسی
جمعیت شناسان در ایالاتمتحده گزارش میدهند که در دو دهه گذشته افزایش قابلتوجهی در کودکان مهاجر در ایالاتمتحده وجود داشته است. این اطلاعات حیاتی است زیرا بر دانشآموزان و نحوه برخورد مربیان با روشهای تدریس تأثیر گذاشته و خواهد داشت. استراتژیهای تدریس مختلف برای دانشآموزانی که دارای تنوع زبانی یا فرهنگی هستند در مقایسه با روشهای سنتی تدریس که برای دانشآموزانی که زبان اصلی آنها انگلیسی است، موفقتر است. همچنین درست است که روش صحیح تشخیص ناتوانی یادگیری در زبان آموزان انگلیسی (ELL) متفاوت است. در ایالاتمتحده، نیاز روزافزونی به توسعه دانش و مهارتهای لازم برای ارائه خدمات روانشناختی مؤثر مدرسه، بهویژه برای آن دسته از متخصصانی که با جمعیتهای مهاجر کار میکنند، وجود داشته است.
در حال حاضر، هیچ دستورالعمل استانداردی برای فرآیند تشخیص ELL با ناتوانیهای یادگیری خاص (SLD) وجود ندارد. این یک مشکل است زیرا بسیاری از دانشآموزان دچار مشکل میشوند، زیرا مربیان نمیتوانند بهوضوح ارزیابی کنند که آیا تأخیر دانشآموز به دلیل یک مانع زبانی یا ناتوانی واقعی یادگیری است. با تشخیص نامشخص، بسیاری از دانشآموزان آسیب خواهند دید زیرا ابزارهای موردنیاز برای موفقیت در سیستم مدارس آموزش دولتی در اختیار آنها قرار نخواهد گرفت. بهعنوانمثال، در بسیاری از مواقع معلمان زمانی که تجربه کار با زبانآموزان انگلیسی را ندارند، پیشنهاد کردهاند یا اصلاً اقدامی نکردهاند. دانشآموزان معمولاً بر اساس این فرض که عملکرد ضعیف تحصیلی یا مشکلات رفتاری آنها نشاندهنده نیاز به آموزش ویژه است، به سمت آزمایش سوق داده میشوند. روانشناس زبانی پاسخگو میداند که فراگیری زبان دوم یک فرآیند است و آنها میدانند که چگونه از رشد زبانی و تحصیلی ELLها حمایت کنند. هنگامیکه ELLها برای ارزیابی روانی آموزشی ارجاع میشوند، جداسازی و تفکیک تأثیرات فرآیند فراگیری زبان، خدمات آموزشی با کیفیت پایین، از مشکلات تحصیلی ناشی از پردازش دشوار است. اختلالات، مشکلات توجه و ناتوانیهای یادگیری. علاوه بر این، نداشتن کارکنان و اساتید آموزشدیده زمانی که کارکنان از انواع متعددی از عوامل روانشناختی که کودکان مهاجر در ایالاتمتحده ممکن است بهطور بالقوه با آنها سروکار دارند ناآگاه باشند، بیشتر به یک موضوع تبدیل میشود. این عوامل عبارتاند از فرهنگپذیری، ترس و/یا نگرانی از تبعید، جدایی از حمایتهای اجتماعی مانند والدین، موانع زبانی، اختلال در تجربیات یادگیری، انگ، چالش اقتصادی و عوامل خطر مرتبط با فقر. در ایالاتمتحده، هیچ سیاست مشخصی وجود ندارد که همه مناطق را ملزم به استخدام روانشناس مدارس دوزبانه کند، و همچنین مدارس به ابزار و منابع خاصی برای کمک به کودکان و خانوادههای مهاجر مجهز نیستند. بسیاری از مدارس دارای کارکنان مناسبی نیستند که بتوانند با این جمعیت ارتباط برقرار کنند.
اسپانیاییزبان ELL
یک روانشناس مدرسه دوزبانه آموزشدیده قادر خواهد بود که ارزیابی تمام ابزار تست روانشناسی را مدیریت و تفسیر کند. همچنین، برای تکمیل اطلاعات جمعآوریشده از ارزیابیهای رسمی، بر معیارهای ارزیابی غیررسمی مانند نمونههای زبان، مشاهدات، مصاحبهها و مقیاسهای رتبهبندی و همچنین اندازهگیری مبتنی بر برنامه درسی تأکید میشود. مجموعهای از این آزمونها برای ارزیابی اینکه آیا یک دانشآموز ELL دارای ناتوانی یادگیری است یا صرفاً ازنظر تحصیلی به دلیل موانع زبانی یا عوامل محیطی تأخیر دارد، استفاده میشود. مایه تأسف است که بسیاری از مدارس نه روانشناس مدرسه با آموزش مناسب و نه دسترسی به ابزار مناسب دارند. همچنین، بسیاری از نواحی مدارس از انجام اقدامات مناسب برای تشخیص دانشآموزان ELL اخم میکنند.
ارزیابی
بسیاری از ارزیابیهای هنجاری را میتوان در ارزیابی مهارتها در حوزههای تحصیلی اولیه استفاده کرد: خواندن، ازجمله تشخیص کلمه، روانی، و درک مطلب. ریاضیات، ازجمله محاسبات و حل مسئله؛ و بیان نوشتاری، ازجمله دستخط، املا و ترکیب.
متداولترین آزمونهای پیشرفت جامع شامل وودکاک-جانسون IV (WJ IV)، آزمون موفقیت فردی وکسلر II (WIAT II)، آزمون موفقیت در محدوده وسیع III (WRAT III) و آزمون دستاوردهای استنفورد – ویرایش دهم است. این آزمونها شامل معیارهای بسیاری از حوزههای دانشگاهی است که در شناسایی مناطق مشکل قابلاعتماد هستند.
در حوزه خواندن، آزمونهای تخصصی نیز وجود دارد که میتوان از آنها برای به دست آوردن جزئیات در مورد کمبودهای خواندن خاص استفاده کرد. ارزیابیهایی که حوزههای متعدد خواندن را اندازهگیری میکنند عبارتاند از Gray’s Diagnostic Reading Tests– 2nd Edition (GDRT II) و Stanford Diagnostic Reading Assessment. ارزیابیهایی که خرده مهارتهای خواندن را اندازهگیری میکنند شامل آزمون خواندن شفاهی خاکستری IV – ویرایش چهارم (GORT IV)، آزمون خواندن خاموش خاکستری، آزمون جامع پردازش واجشناختی (CTOPP)، آزمونهای مهارتهای خواندن و درک شفاهی (TORCS)، آزمون درک مطلب 3 است. (TORC-3)، تست کارایی خواندن کلمات (TOWRE) و تست روانخوانی. فهرست جامعتری از ارزیابیهای خواندن را میتوان از آزمایشگاه توسعه آموزشی جنوب غربی دریافت کرد.
هدف از ارزیابی تعیین آنچه برای مداخله موردنیاز است، که همچنین مستلزم در نظر گرفتن متغیرهای زمینهای است و اینکه آیا اختلالات همراهی وجود دارد که باید شناسایی و درمان شوند، مانند مسائل رفتاری یا تأخیرهای زبانی. این متغیرهای زمینهای اغلب با استفاده از فرمهای پرسشنامه والدین و معلمان ارزیابی میشوند که رفتارهای دانشآموزان را ارزیابی میکنند و آنها را با هنجارهای استاندارد مقایسه میکنند.
بااینحال، زمانی که مشکوک به زوال عقل است، باید احتیاط کرد، بهخصوص که افراد مبتلا به سندرم داون ممکن است مشخصات عصبی آناتومیکی داشته باشند اما علائم و نشانههای بالینی مرتبط را نداشته باشند. معاینه میتواند بر اساس عملکرد اجرایی و همچنین تواناییهای اجتماعی و شناختی انجام شود، اما ممکن است نیاز به تطبیق آزمونهای استاندارد برای در نظر گرفتن نیازهای خاص داشته باشد.
انواع
ناتوانیهای یادگیری را میتوان بر اساس نوع پردازش اطلاعات تحت تأثیر ناتوانی یا مشکلات خاص ناشی از نقص پردازش طبقهبندی کرد.
بر اساس مرحله پردازش اطلاعات
ناتوانیهای یادگیری بر اساس چهار مرحله پردازش اطلاعات مورداستفاده در یادگیری به دستههای گستردهای تقسیم میشوند: ورودی، ادغام، ذخیرهسازی و خروجی. بسیاری از ناتوانیهای یادگیری مجموعهای از چند نوع ناهنجاری هستند که بهطور همزمان و همچنین با مشکلات اجتماعی و اختلالات عاطفی یا رفتاری رخ میدهند.
- ورودی: اطلاعاتی است که از طریق حواس دریافت میشود، مانند ادراک دیداری و شنیداری. مشکلات ادراک بصری میتواند باعث ایجاد مشکل در تشخیص شکل، موقعیت یا اندازه اقلام دیده شود. ممکن است مشکلاتی در توالی وجود داشته باشد، که میتواند به کمبودهایی در فواصل زمانی پردازش یا درک زمانی مربوط باشد. مشکلات ادراک شنوایی میتواند غربال کردن صداهای رقیب را برای تمرکز بر یکی از آنها دشوار کند، مانند صدای معلم در محیط کلاس درس. به نظر میرسد برخی از کودکان قادر به پردازش ورودی لمسی نیستند. برای مثال، ممکن است به نظر بیحساس به درد بیایند یا از لمس شدن متنفر باشند.
- ادغام: این مرحلهای است که در طی آن ورودی درک شده تفسیر، دستهبندی، در یک توالی قرار میگیرد یا به یادگیری قبلی مربوط میشود. دانشآموزانی که در این زمینهها مشکل دارند ممکن است نتوانند داستانی را به ترتیب صحیح بیان کنند، نتوانند توالیهایی از اطلاعات مانند روزهای هفته را به خاطر بسپارند، نتوانند مفهوم جدیدی را درک کنند اما نتوانند آن را به سایر زمینههای یادگیری تعمیم دهند. یا قادر به یادگیری حقایق است اما قادر به کنار هم قرار دادن حقایق برای دیدن “تصویر بزرگ” نیست. واژگان ضعیف ممکن است به مشکلات درک مطلب کمک کند.
- ذخیرهسازی: مشکلات حافظه ممکن است با حافظه کوتاهمدت یا فعال یا حافظه بلند مدت رخ دهد. بیشتر مشکلات حافظه با حافظه کوتاهمدت فرد رخ میدهد، که میتواند یادگیری مطالب جدید را بدون تکرار بیشتر از حد معمول دشوار کند. مشکلات حافظه دیداری میتواند مانع یادگیری املا شود.
- خروجی: اطلاعات یا از طریق کلمات، یعنی خروجی زبان، یا از طریق فعالیت ماهیچهای، مانند اشاره، نوشتن یا نقاشی، از مغز خارج میشود. مشکلات با خروجی زبان میتواند مشکلاتی را در زبان گفتاری ایجاد کند. چنین مشکلاتی شامل پاسخ دادن به یک سؤال در صورت درخواست است، که در آن فرد باید اطلاعات را از ذخیرهسازی بازیابی کند، افکار خود را سازماندهی کند و قبل از صحبت کردن، افکار را در قالب کلمات بیان کند. همچنین به همین دلایل میتواند باعث ایجاد مشکل در زبان نوشتاری شود. مشکلات در تواناییهای حرکتی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در مهارتهای حرکتی درشت و ظریف شود. افرادی که مشکلات حرکتی درشت دارند ممکن است دستوپا چلفتی باشند، یعنی ممکن است مستعد زمین خوردن، افتادن یا برخورد با اشیا باشند. همچنین ممکن است در دویدن، کوهنوردی یا یادگیری دوچرخهسواری مشکل داشته باشند. افرادی که مشکلات حرکتی ظریفی دارند ممکن است با دست خط مشکل داشته باشند،
با عملکرد اختلال
نقص در هر حوزهای از پردازش اطلاعات میتواند در انواع ناتوانیهای یادگیری خاص ظاهر شود. ممکن است فردی بیش از یکی از این مشکلات را داشته باشد. این بهعنوان همبودی یا همزمانی اختلالات یادگیری شناخته میشود. در بریتانیا، اصطلاح تشخیص دوگانه اغلب برای اشاره به همزمانی مشکلات یادگیری استفاده میشود.
اختلال خواندن
اختلال خواندن شایعترین ناتوانی یادگیری است. از همه دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری خاص، 70 تا 80 درصد در خواندن دچار نقص هستند. اصطلاح ” نارساخوانی رشدی ” اغلب بهعنوان مترادف برای ناتوانی در خواندن استفاده میشود. بااینحال، بسیاری از محققان ادعا میکنند که انواع مختلفی از ناتوانیهای خواندن وجود دارد که یکی از آنها نارساخوانی است. ناتوانی در خواندن میتواند بر هر بخشی از فرآیند خواندن تأثیر بگذارد، ازجمله مشکل در تشخیص دقیق یا روان کلمه، یا هر دو، رمزگشایی کلمه، سرعت خواندن، عروض (خواندن شفاهی با بیان) و درک مطلب. قبل از اینکه اصطلاح “نارساخوانی” مطرح شود، این ناتوانی یادگیری بهعنوان “کوری کلمه” شناخته میشد.
شاخصهای رایج ناتوانی در خواندن عبارتاند از: مشکل در آگاهی واج – توانایی شکستن کلمات به صداهای جزء آنها، و مشکل در تطبیق ترکیب حروف با صداهای خاص (تطابق صدا و نماد).
اختلال بیان نوشتاری
معیار DSM-IV-TR برای اختلال بیان نوشتاری، مهارتهای نوشتاری است (که توسط یک آزمون استاندارد یا ارزیابی عملکردی اندازهگیری میشود) که بهطور قابلتوجهی کمتر ازآنچه بر اساس سن تقویمی، هوش اندازهگیری شده و تحصیلات متناسب با سن فرد انتظار میرود، قرار دارد. معیار الف.) این دشواری همچنین باید باعث اختلال قابلتوجهی در پیشرفت تحصیلی و وظایفی شود که نیاز به ترکیب متن نوشتاری دارند (ملاک B) و اگر نقص حسی وجود داشته باشد، مشکلات مربوط به مهارتهای نوشتاری باید بیشتر از مشکلاتی باشد که معمولاً با نقص حسی مرتبط است.
افرادی که تشخیص اختلال بیان نوشتاری دارند معمولاً ترکیبی از مشکلات در تواناییهای خود با بیان نوشتاری دارند که نشاندهنده اشتباهات گرامری و نقطهگذاری در جملات، سازماندهی ضعیف پاراگرافها، اشتباهات املایی متعدد و قلمزنی بسیار ضعیف است. اختلال در املا یا دست خط بدون سایر مشکلات بیان نوشتاری معمولاً واجد شرایط این تشخیص نیست. اگر دست خط ضعیف به دلیل اختلال در هماهنگی حرکتی افراد باشد، باید تشخیص اختلال هماهنگی رشدی در نظر گرفته شود.
توسط تعدادی از سازمانها، اصطلاح ” دیسگرافی ” بهعنوان یک اصطلاح فراگیر برای همه اختلالات بیان نوشتاری استفاده شده است.
ناتوانی ریاضی
ناتوانی ریاضی که گاهی اوقات به نام دیسکالکلیا نامیده میشود، شامل مشکلاتی مانند یادگیری مفاهیم ریاضی (مانند کمیت، ارزش مکانی و زمان)، مشکل در به خاطر سپردن حقایق ریاضی، مشکل در سازماندهی اعداد و درک نحوه سازماندهی مسائل در صفحه است. دیسکالکولیک ها اغلب بهعنوان دارای «حس اعداد» ضعیف شناخته میشوند.
- ناتوانی یادگیری غیرکلامی: ناتوانیهای یادگیری غیرکلامی اغلب بهصورت دستوپا چلفتی حرکتی، مهارتهای بصری- فضایی ضعیف، روابط اجتماعی مشکلدار، مشکل در ریاضیات و مهارتهای سازمانی ضعیف ظاهر میشود. این افراد اغلب در حوزههای کلامی ازجمله گفتار اولیه، دایره لغات بزرگ، مهارتهای خواندن و املای اولیه، حافظه و حفظ شنوایی عالی، و بیان فصیح خود، دارای نقاط قوت خاصی هستند.
- اختلالات صحبت کردن و گوش دادن: مشکلاتی که اغلب با ناتوانیهای یادگیری همراه است شامل مشکل در حافظه، مهارتهای اجتماعی و عملکردهای اجرایی (مانند مهارتهای سازمانی و مدیریت زمان) است.
مدیریت
غلطگیر املا ابزاری برای مدیریت ناتوانیهای یادگیری است.
مداخلات شامل:
- مدل تسلط:
- زبان آموزان در سطح تسلط خود کار میکنند.
- تمرین
- قبل از رفتن به مرحله بعدی مهارتهای اساسی را به دست آورید
- توجه: این رویکرد بهاحتمالزیاد برای یادگیرندگان بزرگسال یا خارج از سیستم مدرسه معمولی استفاده میشود.
- آموزش مستقیم
- بر درسهای برنامهریزیشده با دقت برای افزایشهای کوچک یادگیری تأکید میکند
- طرح درس اسکریپت
- تعامل سریع بین معلم و دانشآموزان
- تصحیح سریع اشتباهات
- گروهبندی مبتنی بر دستاورد
- ارزیابیهای مکرر پیشرفت
- تنظیمات کلاس درس:
- تکالیف مخصوص نشستن
- تکالیف جایگزین یا اصلاحشده
- روشهای آزمایش اصلاحشده
- محیطی آرام
- تجهیزات خاص:
- واژهپرداز با غلطگیر املا و لغتنامه
- برنامههای تبدیل متن به گفتار و گفتار به متن
- ماشینحسابهای حرف زدن
- کتابهای روی نوار
- فعالیتهای مبتنی بر کامپیوتر
- دستیاران کلاس درس:
- یادداشت برداران
- خوانندگان
- تصحیح کنندگان
- کاتبان
- آموزش ویژه:
- ساعات تعیینشده در اتاق منابع
- قرار دادن در یک اتاق منبع
- ثبتنام در یک مدرسه خاص یا یک کلاس درس جداگانه در یک مدرسه عادی برای دانشآموزان معلول یادگیری
- طرح آموزش فردی (IEP)
- تربیت درمانی
استرنبرگ استدلال کرده است که اصلاح زودهنگام میتواند تا حد زیادی تعداد کودکانی را که معیارهای تشخیصی ناتوانیهای یادگیری را رعایت میکنند کاهش دهد. او همچنین پیشنهاد کرده است که تمرکز بر ناتوانیهای یادگیری و فراهم کردن مکانهای مناسب در مدرسه نمیتواند تشخیص دهد که افراد دارای طیفی از نقاط قوت و ضعف هستند، و با تأکید بر اینکه مردم باید حمایت بیشتری در این عرصه دریافت کنند، بر موفقیت تحصیلی تأکید میکند. در موسیقی یا ورزش تحقیقات دیگر استفاده از اتاقهای منبع را بهعنوان یک جزء مهم و درعینحال اغلب سیاسی در آموزش دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری مشخص کرده است.
جامعه و فرهنگ
قوانین مدرسه
مدارس در ایالاتمتحده در قبال تازهواردان به این کشور، ازجمله دانشآموزان بدون مدرک، الزام قانونی دارند. حکم برجسته دادگاه عالی Plyler v. Doe (1982) به همه کودکان، بدون توجه به وضعیت قانونی آنها، حق آموزش رایگان را میدهد. این حکم نشان میدهد که ما بهعنوان یک کشور اذعان میکنیم که جمعیتی از دانشآموزان با نیازهای خاص داریم که با نیازهای بومی زبانان متفاوت است. بهعلاوه، بهویژه در رابطه با حکم دادگاه عالی ELL، Lau v. Nichols (1974) اظهار داشت که رفتار برابر در مدرسه به معنای فرصتهای آموزشی برابر نیست؛ بنابراین اگر مدرسهای به زبانی که دانشآموزان آن را نمیفهمند تدریس کند، عملاً بیارزش هستند. این حکم توسط خدمات توسعه زبان انگلیسی ارائهشده در مدارس نیز پشتیبانی میشود، اما این احکام به افرادی که آموزش میدهند و خدمات ارائه میدهند نیازی به آموزش خاصی ندارند و همچنین مجوز متفاوتی با یک معلم یا ارائهدهنده خدمات معمولی ندارد.
نقد مدل پزشکی
نظریه ناتوانی یادگیری در مدل پزشکی ناتوانی پایهگذاری شده است، به این صورت که ناتوانی بهعنوان یک نقص فردی تلقی میشود که منشأ بیولوژیکی دارد. محققانی که در مدل اجتماعی ناتوانی کار میکنند ادعا میکنند که دلایل اجتماعی یا ساختاری ناتوانی یا انتساب برچسب ناتوانی وجود دارد، و حتی این ناتوانی کاملاً ازنظر اجتماعی ساخته شده است. از آغاز قرن نوزدهم، آموزش در ایالاتمتحده به سمت تولید شهروندانی است که میتوانند بهطور مؤثر به جامعه سرمایهداری کمک کنند، با امتیاز فرهنگی بر کارایی و علوم پایه. برای مثال، فرهنگهای کشاورزی بیشتر حتی از توانایی یادگیری بهعنوان معیار کفایت بزرگسالان استفاده نمیکنند. درحالیکه تشخیص ناتوانیهای یادگیری در جوامع سرمایهداری غربی به دلیل ارزش بالایی که برای سرعت، سواد و سواد قائل است رایج است. شمارش هم در نیروی کار و هم در سیستم مدرسه
فرهنگ
سه الگوی وجود دارد که در رابطه با دانشجویان جریان اصلی و برچسبهای اقلیت در ایالاتمتحده بهخوبی شناخته شده است:
- “درصد بالاتری از کودکان اقلیت نسبت به کودکان سفیدپوست به آموزش ویژه اختصاص دادهشدهاند”؛
- «در دوره آموزش ویژه، کودکان سفیدپوست نسبت به همتایان اقلیت خود به برنامههای محدودکننده کمتری اختصاص داده میشوند».
- “دادهها – که توسط روشهای ناسازگار تشخیص، درمان و تأمین مالی هدایت میشوند – توصیف یا تغییر سیستم کلی را دشوار میکند.
در حال حاضر، گزارش شده است که در نواحی سفیدپوستان تعداد کودکانی که از پیشینههای اقلیت در آموزش ویژه ثبتنام کردهاند، بیشتر از دانشآموزان اکثریت است. “همچنین پیشنهاد شد که مناطق با درصد بالاتری از اعضای هیئتعلمی اقلیت، دانشآموزان اقلیت کمتری را در آموزش ویژه قرار دادهاند که نشان میدهد “در مناطق عمدتاً سفیدپوست با دانشآموزان اقلیت رفتار متفاوتی نسبت به مناطق عمدتاً اقلیت دارند”.
مربیان اخیراً شروع به بررسی تأثیرات فرهنگ بر ناتوانیهای یادگیری کردهاند. اگر معلمی پیشینه فرهنگی متنوع دانشآموز را نادیده بگیرد، دانشآموز در کلاس آسیب خواهد دید. مجموعههای فرهنگی دانشآموزان با پیشینههای اختلال یادگیری فرهنگی بر یادگیری، پیشرفت مدرسه و رفتار آنها در کلاس تأثیر میگذارد. این دانشآموزان ممکن است در کلاس درس عمل کنند و در کلاس درس برتری نداشته باشند و بنابراین، بهاشتباه تشخیص داده میشوند: «بهطورکلی، دادهها نشان میدهد که نگرانی مداوم در مورد تشخیص اشتباه و قرارگیری نامناسب دانشآموزان با پیشینههای مختلف در کلاسهای آموزش ویژه وجود دارد. از سال 1975″.
ریشههای اجتماعی ناتوانیهای یادگیری در ایالاتمتحده
ناتوانیهای یادگیری دارای شناسایی نامتناسبی از اقلیتهای نژادی و قومی و دانشآموزانی هستند که از وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین (SES) برخوردار هستند. درحالیکه برخی شناسایی نامتناسب اقلیتهای نژادی/قومی را به اعمال نژادپرستانه یا سوءتفاهم فرهنگی نسبت میدهند برخی دیگر استدلال کردهاند که اقلیتهای نژادی/قومی به دلیل جایگاه پایینترشان بیشازحد شناسایی میشوند. در اوایل دهه 1960 شباهتهایی بین رفتارهای دانشآموزان “مصدوم مغزی” و دانشآموزان کلاس پایین مشاهده شد. تمایز بین نژاد/قومیت و SES تا حدی مهم است که این ملاحظات به ارائه خدمات به کودکان نیازمند کمک کند. درحالیکه بسیاری از مطالعات در یک زمان تنها یک ویژگی دانشآموز را در نظر گرفتهاند یا از دادههای سطح ناحیه یا مدرسه برای بررسی این موضوع استفاده کردهاند، مطالعات جدیدتر از مجموعه دادههای بزرگ ملی در سطح دانشآموز و روششناسی پیچیده برای یافتن اینکه شناسایی نامتناسب دانشآموزان آمریکایی آفریقاییتبار با ناتوانیهای یادگیری را میتوان به میانگین SES پایینتر آنها نسبت داد، درحالیکه به نظر میرسد شناسایی نامتناسب جوانان لاتین به مشکلات در تمایز بین مهارت زبانی و توانایی یادگیری نسبت داده میشود. اگرچه عوامل مؤثر پیچیده و مرتبط هستند، اما میتوان تشخیص داد که کدام عوامل واقعاً با در نظر گرفتن چندین ویژگی دانشآموز بهطور همزمان باعث شناسایی نامتناسب میشوند. بهعنوانمثال، اگر اقلیتهای SES بالا دارای نرخ شناسایی مشابه با نرخهای در میان سفیدپوستان با SES بالا باشند، و اقلیتهای SES پایین دارای نرخهای شناسایی مشابه با نرخهای بین سفیدپوستان کم SES هستند، میتوانیم بدانیم که نرخهای بهظاهر بالاتر شناسایی در میان اقلیتها ناشی از احتمال بیشتر آنها برای داشتن SES پایین است. بهطور خلاصه، زیرا خطر شناسایی برای دانشآموزان سفیدپوست که SES پایینی دارند، مشابه خطر دانشآموزان سیاهپوستی است که SES پایینی دارند،. هنوز مشخص نیست که چرا جوانان SES پایین در معرض خطر بالاتری از بروز، یا احتمالاً فقط شناسایی، با ناتوانیهای یادگیری هستند.
اختلالات یادگیری در بزرگسالی
یک تصور غلط رایج در مورد افراد دارای ناتوانی یادگیری این است که با ورود به بزرگسالی از آن پیشی میگیرند. اغلب اینطور نیست و بیشتر بزرگسالان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری هنوز به منابع و مراقبت برای کمک به مدیریت ناتوانی خود نیاز دارند. یکی از منابع موجود برنامههای آموزش پایه بزرگسالان (ABE) در سطح ایالتی است. برنامههای ABE مقادیر معینی از بودجه در هر ایالت بهمنظور تأمین منابع برای بزرگسالان دارای ناتوانیهای یادگیری اختصاص مییابد. این شامل منابعی است که به آنها کمک میکند تا مهارتهای اساسی زندگی را بیاموزند تا زندگی خود را تأمین کنند. برنامههای ABE همچنین برای بزرگسالانی که فاقد دیپلم دبیرستان یا معادل آن هستند، کمک میکند. این برنامهها مهارتهایی را آموزش میدهند که به بزرگسالان کمک میکند تا وارد نیروی کار یا سطح تحصیلات بیشتری شوند. مسیر خاصی وجود دارد که این بزرگسالان و مربیان باید آن را دنبال کنند تا اطمینان حاصل شود که این بزرگسالان تواناییهای لازم برای موفقیت در زندگی را دارند. برخی از برنامههای ABE برنامههای آمادهسازی GED را برای حمایت از بزرگسالان در طول فرآیند دریافت GED ارائه میدهند. توجه به این نکته مهم است که برنامههای ABE همیشه در مواردی مانند اشتغال نتیجه مورد انتظار را ندارند. به شرکتکنندگان در برنامههای ABE ابزارهایی داده میشود که به آنها کمک میکند تا موفق شوند و شغلی پیدا کنند، اما اشتغال به چیزی بیش از تضمین یک شغل پس از ABE بستگی دارد. اشتغال بر اساس سطح رشدی که یک شرکتکننده در برنامه ABE تجربه میکند، شخصیت و رفتار شرکتکننده و بازار کاری که پس از تکمیل یک برنامه ABE وارد آن میشود، متفاوت است.
برنامه دیگری برای کمک به بزرگسالان دارای معلولیت، برنامههای فدرال به نام “خدمات مبتنی بر خانه و جامعه” (HCBS) است. Medicaid این برنامهها را برای بسیاری از افراد از طریق سیستم معافیت از هزینه تأمین میکند، بااینحال، هنوز افراد زیادی در لیست آمادهبهکار هستند. این برنامهها عمدتاً برای بزرگسالان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم استفاده میشود. برنامههای HCBS خدماتی را ارائه میدهند که بیشتر به مراقبت از بزرگسالان اختصاص داده شده است، نهچندان منابعی را برای انتقال آنها به نیروی کار فراهم میکند. برخی از خدمات ارائهشده عبارتاند از: درمان، آموزش مهارتهای اجتماعی، گروههای حمایتی و مشاوره
تضاد با شرایط دیگر
افرادی که ضریب هوشی کمتر از 70 دارند معمولاً دارای ناتوانی ذهنی هستند و در اکثر تعاریف ناتوانیهای یادگیری گنجانده نمیشوند زیرا دشواری آنها در یادگیری بهطور مستقیم با هوش کلی پایین آنها مرتبط است.
اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) اغلب در ارتباط با ناتوانیهای یادگیری موردمطالعه قرار میگیرد، اما درواقع در تعاریف استاندارد ناتوانیهای یادگیری گنجانده نشده است. افراد مبتلا به ADHD ممکن است با یادگیری مشکل داشته باشند، اما اغلب پس از درمان موفقیتآمیز ADHD میتوانند بهاندازه کافی یاد بگیرند. یک فرد میتواند ADHD داشته باشد اما ناتوانی یادگیری نداشته باشد یا بدون داشتن ADHD دچار اختلالات یادگیری باشد. شرایط میتواند همزمان رخ دهد.
افرادی که مبتلا به ADHD تشخیص داده میشوند، گاهی اوقات در یادگیری اختلال دارند. برخی از مشکلات افراد مبتلا به ADHD ممکن است شامل کمبود انگیزه، سطوح بالای اضطراب و ناتوانی در پردازش اطلاعات باشد. مطالعاتی وجود دارد که نشان میدهد افراد مبتلا به ADHD عموماً نگرش مثبتی نسبت به دانشگاهیان دارند و با دارودرمانی و مهارتهای مطالعه توسعهیافته، میتوانند بهخوبی افراد بدون اختلال یادگیری عمل کنند. همچنین، استفاده از منابع جایگزین برای جمعآوری اطلاعات، مانند وبسایتها، گروههای مطالعه و مراکز یادگیری، میتواند به فرد مبتلا به ADHD کمک کند تا ازنظر تحصیلی موفق شود.
قبل از کشف ADHD، ازنظر فنی در تعریف LDs گنجانده شده بود زیرا تأثیر بسیار برجستهای بر “عملکردهای اجرایی” موردنیاز برای یادگیری دارد. بنابراین ازنظر تاریخی، ADHD بهوضوح از سایر ناتوانیهای مرتبط با یادگیری متمایز نشد. بنابراین، هنگامیکه فردی در یادگیری با مشکلاتی مواجه میشود، ADHD نیز باید در نظر گرفته شود. تحقیقات علمی برای کشف ویژگیها، چالشها، سبکهای یادگیری مؤثر و LDهای همراه مبتلایان به ADHD ادامه دارد.
انواع اختلالات یادگیری
ناتوانیهای یادگیری به دلیل عوامل ژنتیکی و/یا عصبی زیستی است که عملکرد مغز را بهگونهای تغییر میدهد که بر یک یا چند فرآیند شناختی مرتبط با یادگیری تأثیر میگذارد. این مشکلات پردازشی میتواند در یادگیری مهارتهای اساسی مانند خواندن، نوشتن و/یا ریاضی اختلال ایجاد کند. آنها همچنین میتوانند با مهارتهای سطح بالاتر مانند سازماندهی، برنامهریزی زمان، استدلال انتزاعی، حافظه بلندمدت یا کوتاهمدت و توجه تداخل داشته باشند. درک این نکته مهم است که ناتوانیهای یادگیری میتواند زندگی فرد را فراتر از تحصیلات تحت تأثیر قرار دهد و میتواند بر روابط با خانواده، دوستان و در محل کار تأثیر بگذارد.
ازآنجاییکه مشکلات خواندن، نوشتن و/یا ریاضی مشکلات قابلتشخیصی در طول سالهای مدرسه هستند، علائم و نشانههای ناتوانیهای یادگیری اغلب در آن زمان تشخیص داده میشوند. بااینحال، برخی از افراد تا زمانی که در تحصیلات پس از متوسطه یا بزرگسالان در نیروی کار نباشند، ارزیابی نمیشوند. سایر افراد دارای ناتوانی یادگیری ممکن است هرگز ارزیابی نشوند و زندگی خود را طی کنند، بدون اینکه بدانند چرا با تحصیلات خود مشکل دارند و چرا ممکن است در شغل خود یا در روابط با خانواده و دوستان دچار مشکل شوند.
ناتوانیهای یادگیری را نباید با مشکلات یادگیری که عمدتاً ناشی از ناتوانیهای بینایی، شنوایی یا حرکتی هستند، اشتباه گرفت. ناتوانی ذهنی؛ اختلال عاطفی؛ یا از مضرات زیستمحیطی، فرهنگی یا اقتصادی.
بهطورکلی، افراد دارای ناتوانیهای یادگیری دارای هوش متوسط یا بالاتر از حد متوسط هستند. اغلب به نظر میرسد که بین دستاوردهای بالقوه و بالفعل فرد فاصله وجود دارد. به همین دلیل است که ناتوانیهای یادگیری را «ناتوانیهای پنهان» مینامند: فرد کاملاً «عادی» به نظر میرسد و به نظر میرسد فردی بسیار باهوش و باهوش است، بااینحال ممکن است نتواند سطح مهارت مورد انتظار از فردی با سن مشابه را نشان دهد.
ناتوانی یادگیری قابلدرمان یا رفع نیست. این یک چالش مادامالعمراست. بااینحال، با حمایت و مداخله مناسب، افراد دارای ناتوانی یادگیری میتوانند در مدرسه، محل کار، روابط و اجتماع به موفقیت دست یابند.
در قانون فدرال، بر اساس قانون آموزش افراد دارای معلولیت (IDEA)، اصطلاح «ناتوانی یادگیری خاص» است، که یکی از 13 دسته معلولیت تحت آن قانون است.
“ناتوانیهای یادگیری” یک اصطلاح “چتر” است که تعدادی دیگر از ناتوانیهای یادگیری خاصتر، مانند نارساخوانی و نارسا نویسی را توصیف میکند. علائم و نشانههای هرکدام را به همراه راهکارهایی برای کمک در زیر بیابید.
انواع اختلالات یادگیری
دیسکالکولیا
یک اختلال یادگیری خاص که بر توانایی فرد در درک اعداد و یادگیری حقایق ریاضی تأثیر میگذارد.
افراد مبتلابه این نوع ناتوانی یادگیری مهارتهای محاسباتی ریاضی و درک اعداد و حقایق ریاضی را با مشکل مواجه میکنند. اختلال ریاضی با ضعفهایی در نمایش و پردازش اعداد بنیادی همراه است که منجر به مشکلاتی در تعیین کمیت مجموعهها بدون شمارش، استفاده از فرآیندهای غیرکلامی برای تکمیل عملیات عددی ساده و تخمین مقادیر نسبی مجموعهها میشود. ازآنجاییکه این مهارتهای ریاضی برای حل مسائل ریاضی سطح بالاتر ضروری هستند، استدلال کمی برای این افراد مختل میشود.
دیسگرافی
یک اختلال یادگیری خاص که بر توانایی دست خط و مهارتهای حرکتی ظریف فرد تأثیر میگذارد.
دیسگرافیا یک ناتوانی یادگیری است که شامل اختلال در توانایی نوشتن حروف خوانا و خودکار و اغلب نوشتن اعداد است که دومی ممکن است با ریاضی تداخل داشته باشد. Dysgraphia ریشه در مشکل در ذخیره و بازیابی خودکار حروف و اعداد دارد. افراد مبتلابه دیسگرافی اغلب در کارکردهای اجرایی (مانند برنامهریزی و سازماندهی) مشکل دارند.
نارساخوانی
یک ناتوانی یادگیری خاص که بر خواندن و مهارتهای پردازش مبتنی بر زبان مربوطه تأثیر میگذارد.
نارساخوانی با نقص در تشخیص دقیق و روان کلمات مشخص میشود. افراد مبتلابه نارساخوانی با تشخیص، رمزگشایی و املای کلمات دستوپنجه نرم میکنند. درک مطلب گاهی اوقات به دلیل مهارت بسیار ضعیف در خواندن کلمات مختل میشود. افراد مبتلابه نارساخوانی اغلب در آگاهی واجی و واجشناختی دچار نقص هستند که به توانایی شنیدن، شناسایی و دستکاری ساختار صوتی یک کلمه گفتاری شامل واجها، هجاها، شروع و قافیه آن اشاره دارد. افراد مبتلابه نارساخوانی نیز ممکن است در پردازش املایی اختلال داشته باشند که در ارتباط صحیح و روان حروف و ترکیب حروف با صداها اختلال ایجاد میکند.
ناتوانیهای یادگیری غیرکلامی
در تفسیر نشانههای غیرکلامی مانند حالات صورت یا زبان بدن مشکل دارد و ممکن است هماهنگی ضعیفی داشته باشد. در حال حاضر ناتوانیهای یادگیری غیرکلامی در IDEA یا DSM-5 بهعنوان نوع خاصی از ناتوانیهای یادگیری ذکر نشده است. مجموعهای از تحقیقات درحالتوسعه وجود دارد که نشان میدهد تقریباً 5 درصد از افراد دارای ناتوانیهای یادگیری، مشکلات شناختی و تحصیلی مرتبط با ناتوانیهای یادگیری غیرکلامی را نشان میدهند. تحقیقات نشان میدهد که ناتوانیهای یادگیری غیرکلامی با اختلال در سه حوزه گسترده ازجمله مهارتهای حرکتی، حافظه سازمانی دیداری-فضایی و تواناییهای اجتماعی مرتبط است. افراد مبتلابه این نوع ناتوانی یادگیری، دایره لغات بهخوبی توسعهیافته، و همچنین توانایی تشخیص خواندن قوی و مهارتهای زبان چرخشی دارند.
اختلال زبان شفاهی / نوشتاری و نقص خاص درک مطلب
اختلالات یادگیری که بر درک فرد از آنچه میخوانند یا زبان گفتاری تأثیر میگذارد. توانایی بیان خود با زبان شفاهی نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
افراد مبتلابه اختلال زبان شفاهی / نوشتاری و نقص خاص درک مطلب با درک و/یا بیان زبان اغلب به دو صورت شفاهی و نوشتاری مشکل دارند.
این افراد اغلب اختلالات زبانی خاص مربوط به نقص در پردازش معنایی و پردازش نحوی را نشان میدهند.
پردازش معنایی به رمزگذاری معنای کلمات مربوط میشود. پردازش نحوی به درک ترتیب کلمات و چگونگی تغییر معنا مربوط میشود. برای مثال، جملات «پتو روی بچه است» و «بچه روی پتو است» از کلمات مشابهی استفاده میکنند، اما معانی متفاوتی دارند.
اختلالات مرتبط
بیش فعالی
اختلالی که شامل مشکل در تمرکز و توجه، کنترل رفتار و بیش فعالی است.
ADHD بر تمرکز، توجه و رفتار تأثیر میگذارد و میتواند یادگیری را چالشبرانگیز کند.
اختلالی که شامل مشکل در تمرکز و توجه، مشکل در کنترل رفتار و بیش فعالی است. اگرچه ADHD بهعنوان یک ناتوانی یادگیری در نظر گرفته نمیشود، تحقیقات نشان میدهد که 30 تا 50 درصد از کودکان مبتلابه ADHD دارای ناتوانی یادگیری خاصی هستند و این دو شرایط میتوانند یادگیری را بسیار چالشبرانگیز کنند.
اختلال کمبود توجه و بیش فعالی وضعیتی است که در برخی از کودکان در سالهای پیشدبستانی و ابتدایی مدرسه آشکار میشود. برای این کودکان کنترل رفتار و/یا توجه کردن سخت است. تخمین زده میشود که بین 3 تا 5 درصد از کودکان اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) یا تقریباً 2 میلیون کودک در ایالاتمتحده دارند. این به این معنی است که در یک کلاس درس 24 تا 30 کودک، این احتمال وجود دارد که حداقل یکی از آنها ADHD داشته باشد.
ADHD بهعنوان یک ناتوانی یادگیری در نظر گرفته نمیشود. بر اساس قانون آموزش افراد دارای معلولیت (IDEA) میتوان آن را معلول دانست که دانشآموز را واجد شرایط دریافت خدمات آموزشی ویژه میکند. بااینحال، ADHD در دسته «سایر اختلالات سلامت» قرار میگیرد و نه در «ناتوانیهای یادگیری خاص». افراد مبتلابه ADHD همچنین میتوانند واجد شرایط اقامت تحت ADA و بخش 504 باشند اگر ADHD آنها بر عملکرد اصلی زندگی مانند یادگیری تأثیر بگذارد.
بسیاری از کودکان مبتلابه ADHD – تقریباً 20 تا 30 درصد – یک ناتوانی یادگیری خاص نیز دارند.
ویژگی اصلی ADHD بیتوجهی، بیش فعالی و تکانش گری است. سه نوع زیرگروه ADHD وجود دارد که توسط متخصصان تشخیص داده شده است. اینها نوع غالباً بیشفعال/تکانشی هستند (که بیتوجهی قابلتوجهی نشان نمیدهد). نوع عمدتاً بیتوجه (که رفتار بیش فعالی- تکانشی قابلتوجهی نشان نمیدهد) که گاهی اوقات ADD نامیده میشود؛ و نوع ترکیبی (که علائم بیتوجهی و بیش فعالی- تکانشی را نشان میدهد).
سایر اختلالاتی که گاهی اوقات با ADHD همراه است، سندرم تورت است (که بر بخش بسیار کمی از افراد مبتلابه ADHD تأثیر میگذارد). اختلال نافرمانی مقابلهای (که بر یکسوم تا نیمی از کودکان مبتلابه ADHD تأثیر میگذارد)؛ اختلال سلوک (حدود 20 تا 40 درصد از کودکان ADHD)؛ اضطراب و افسردگی؛ و اختلال دوقطبی
دیسپراکسی
اختلالی که باعث اختلال در حرکت و هماهنگی، زبان و گفتار میشود. اختلالی که با مشکل در کنترل عضلانی مشخص میشود که باعث ایجاد مشکلاتی در حرکت و هماهنگی، زبان و گفتار میشود و میتواند بر یادگیری تأثیر بگذارد. اگرچه ناتوانی یادگیری نیست، اما دیسپراکسی اغلب همراه با نارساخوانی، دیسکالکولیا یا ADHD وجود دارد.
علائم و نشانهها
- تعادل ضعیف را نشان میدهد. ممکن است دستوپا چلفتی به نظر برسد. ممکن است مکرراً زمین بخورد
- در برنامهریزی حرکتی مشکل نشان میدهد
- ناتوانی در هماهنگی هر دو طرف بدن را نشان میدهد
- هماهنگی دست و چشم ضعیفی دارد
- در توانایی سازماندهی خود و متعلقات ضعیف است
- حساسیت احتمالی به لمس را نشان میدهد
- ممکن است از صداهای بلند یا صداهای دائمی مانند تیکتاک ساعت یا ضربه زدن شخصی به مداد ناراحت شوید.
- ممکن است چیزهایی را بشکند یا اسباببازیهایی را انتخاب کند که نیازی به دستکاری ماهرانه ندارند
- با کارهای حرکتی ظریف مانند رنگآمیزی بین خطوط، چیدن پازلها در کنار هم مشکل دارد. برش دقیق یا چسباندن منظم
- با لباسهای خشدار، زبر، تنگ یا سنگین تحریک میشود
استراتژیها
- دانشآموزان را برای تماس با اعلانهای شفاهی از قبل تنظیم کنید: «دست راستت را لمس میکنم».
- از لمس کردن از پشت یا نزدیک شدن زیاد خودداری کنید و مطمئن شوید که همسالان از این موضوع آگاه هستند
- مکانی آرام، بدون حواسپرتی شنیداری یا بصری، برای آزمایش، مطالعه بیصدا یا کارهایی که نیاز به تمرکز زیاد دارد، فراهم کنید.
- به دانشآموز هشدار دهید که زنگها چه زمانی به صدا در میآیند یا اگر تمرین آتشنشانی برنامهریزی شده است
- هنگام کار یک به یک با کودک زمزمه کنید
- به والدین اجازه دهید تا گوشگیر یا مومهای استریل برای رویدادهای پر سروصدا مانند مجالس تهیه کنند
- اطمینان حاصل کنید که والدین از آنچه در کلاس درس در مورد دانشآموز مشاهده میشود اطلاع دارند
- دانشآموز را برای آموزش کاردرمانی یا یکپارچگی حسی ارجاع دهید
- از نور و منابع نوری که ممکن است برای کودک آزاردهنده باشد آگاه باشید
- از ابزارهای دستکاری استفاده کنید، اما مطمئن شوید که در میدان دید دانش آموزان قرار دارند و دانشآموز را مجبور به لمس آنها نکنید
کارکرد اجرایی
کارکرد اجرایی بر برنامهریزی، سازماندهی، استراتژی، توجه به جزئیات و مدیریت زمان و مکان تأثیر میگذارد. ناکارآمدی در سیستمهای مدیریت شناختی مغز که بر انواع فرآیندهای عصبی روانی مانند برنامهریزی، سازماندهی، استراتژی، توجه و به خاطر سپردن جزئیات و مدیریت زمان و مکان تأثیر میگذارد. اگرچه یک ناتوانی یادگیری نیست، اما الگوهای مختلف ضعف در عملکرد اجرایی تقریباً همیشه در پروفایلهای یادگیری افرادی که دارای ناتوانیهای یادگیری خاص یا ADHD هستند دیده میشود.