در ميان انواع راهبردهاي يادگيري، كمكطلبي راهبرد منحصربهفردي است، زيرا بهطور ضمني بيان ميكند كه آنها در انجام تكاليف درسي بدون كمك ديگران ناتوان هستند و اين نوع برداشت، احساس خودارزشمندي را تهديد ميكند. درنتیجه بسياري از یادگیرنگان از درخواست كمك اجتناب ميكنند و آن را شرمآور و دليلي بر پذيرش شكست خود ميدانند و مايلاند تا حد ممکن از آن خودداري کنند.
بااینحال، شواهد موجود نشان ميدهد كه يادگيرندگان كاردان و فعالتر كه در كل راهبردهاي يادگيري مؤثرتری را به كار ميگيرند، بهاحتمال بيشتري هنگام نياز به دنبال كمك هستند. اين یادگیرندگان كمكطلبي را به حفظ استقلال خود ترجيح ميدهند.
نتایج مطالعات در مورد کمک طلبی
در يك پژوهش جالب، كارابنيك و نپ (1991) نگراني دانشجويان از درخواست كمك را مورد بررسي قرار دادند. بسياري از دانشگاهها امروزه دورههاي آنلاين بدون تعامل مستقيم با استاد برگزار ميكنند. اين نوع يادگيري ميتواند تأثیر مستقيمي بر كاهش نگراني از كمكطلبي داشته باشد. يادگيرنده ميتواند بهطور ناشناس سؤالهایش را مطرح كند. درنتیجه، او ميتواند بدون اينكه استاد يا همكلاسيهايش او را بشناسند درخواست كمك نمايد و كمك دريافت كند. در اين مطالعه پژوهشي، يك گروه از يادگيرندگان از برنامه كامپيوتر يا رايانه و گروه ديگر از يك دستيار كمك دريافت كردند. تعداد افرادي كه از برنامه رايانهاي كمك درخواست كرده بودند (86%) دو برابر بيشتر از افرادي بودند كه از دستيار استاد درخواست كمك كرده بودند (36%). آگاهي از كمكطلبي توسط شخص ديگر (حتي اگر يادگيرندگان هرگز شخص را ملاقات نكنند) ميتواند دليل كافي براي كاهش ميزان تمايل به كمكطلبي باشد.
نتایج یک مطالعه پژوهشی حاکی از ان است دانشجويانيكه خودشان را داراي شايستگي تحصيلي در نظر ميگرفتند و احساس ميكنند كه موفقيتهاي تحصيلي خودشان را كنترل ميكنند بهاحتمال بيشتري در پي كمكطلبي برميآيند. پارادوكس يا تناقض اين است كه در غالب موارد دانشجويانيكه بيشتر نيازمند كمك هستند بهاحتمال كمتري به آن ميپردازند. دانشجويانيكه در كمكطلبي از ديگران راحتترند و توانايي درخواست كمك از ديگران دارند، اغلب قادر به حل مسائل خودشان هستند و افزون بر آن دانش بيشتري از نحوه درخواست كمك در آينده كسب ميكنند.
توصیه های نیومن در مورد کمک طلبی
نيومن (1991) توصيههاي خوبي درباره كمكطلبي ارائه كرده است. او توالي تصميمات و اعمالي كه نقش مهمي در كمكطلبي و همچنين خودنظمدهي يادگيري بازي ميكنند را شناسايي كرد:
آگاهي از نياز به دريافت كمك
دانشجو میداند كه اطلاعات او اندك است يا درك او كامل نيست. آگاهي يك عامل كليدي هم در جستجو و هم در بهرهگيري از كمك است. افراد در صورت عدم آگاهي ازآنچه نميدانند، احتمالاً به دنبال كمك از ديگران نخواهند بود. لازم نيست صبر كنيد تا نمره امتحاني شما را شوکه کند تا متوجه نياز به كمكطلبي شويد. بلكه شما بايد یادگیری و دانستههاي خود از مطالب درسي را در طول ترم بهطور منظم ارزيابي كنيد.
بهجاي هر اقدام ديگر در پي كمكطلبي باشيد
دانشجويان هنگام بروز مشكل در یادگیری بهجاي اينكه به فكر راهحل باشند نظير کمکگرفتن از یک معلم خصوصي، پيوستن به گروههاي مطالعه يا ملاقات با استاد يا دستيار آموزشي، سريعاً به اتاق آموزش دانشگاه مراجعه ميكنند تا واحد درسي خود را حذف نمايند. گاهياوقات، بسياري از يادگيرندگان خودنظمده دچار مشكلات تحصيلي ميشوند. بااینحال، آنها نحوه استفاده از خدمات و منابع موجود را ياد ميگيرند. آيا شما از خدمات دانشگاه محل تحصيل خودتان آگاهي داريد؟ آيا دانشگاه شما مركز يادگيري براي ارائه خدمات كمك تحصيلي دارد؟ آيا خدمات خصوصي در دسترس هستند؟
در مورد نوع كمك درخواستي تصميم بگيريد
برخي از مشكلات را ميتوان از طريق جستجوي كمك از منابع غيراجتماعي حل كرد. براي مثال، دانشجويان در واحدهاي درسي رياضي يا علوم ميتوانند با خريد کتابهای راهنما كه فرصتهاي زيادي براي حل مسائل مختلف فراهم ميكنند، بهرهمند شوند. آنها همچنين ميتوانند کتابهای ديگريكه اطلاعات را به شيوه ديگري توضيح ميدهند از كتابخانه به امانت بگيرند.
در مورد فردي كه بايد از او كمك بخواهيد تصميم بگيريد
اين فرد ميتواند يك دوست، يك گروه مطالعه، استاد يا معلم خصوصي باشد. بهخاطر داشته باشيد كه لازم نيست خودتان را تنها به يك منبع محدود نماييد. از خودتان بپرسيد: چه موقع من به كمك نياز دارم؟ چه كسي ميتواند در كمترين زمان ممكن به من كمك كند؟ شايستهترين فرد در اين زمینه كيست؟
از راهبرد كمكطلبي استفاده كنيد
خودتان را براي ملاقات با فرد مورد نظر آماده كنيد. نخست مطالبي را كه متوجه نشدهايد، مشخص كنيد. دوم اينكه با معلم خصوصي، دستيار آموزشي يا استاد مورد نظرتان قرار ملاقات بگذاريد (در صورت امكان). سوم اينكه متن مربوطه را بهدقت بخوانيد و فهرستي از سؤالهای خاصي كه به دنبال پاسخگویی به آنها هستيد تهيه كنيد. مسائلي را كه در حل آنها با مشكل مواجهاید را دستهبندي كنيد (براي مثال، زير عبارتهایی از زبان خارجي كه در ترجمه آنها مشكل داريد خط بكشيد يا فهرستي از اصطلاحاتي را كه معنايشان را نميدانيد تهيه كنيد). اگر شما خودتان را براي اين جلسات آماده كنيد حداكثر استفاده را از اين جلسات خواهيد برد. بههیچوجه قابلقبول نيست كه وارد جلسهاي بشويد و بگوييد كه: ”من آن را نفهميدهام“ يا ”من نميدانم اين درس چه چيزي ميخواهد بگويد“. در بسياري از مواقع، ”آماده شدن“ براي چنين جلساتي بيشتر از صحبت با فرد كمككننده زمانبر است.
پردازش كمك
يادداشتبرداري در طول جلسه باعث ميشود كه پس از پايان آن بتوانيد با مراجعه به نوشتهها مطالب را به ياد بياوريد. شما ميتوانيد ضبطصوت همراه داشته باشید، طوريكه بتوانيد بهجای نوشتن، به مطالب گفتهشده گوش داده و در مورد آنها فكر كنيد. به توصيههاييكه در اين نوع جلسات در مورد تغيير رفتار مطالعه و يادگيري ارائه ميشود دقت كنيد. چهچیزهایی یاد گرفتهاید که میتوانید به فصلهاي جديد یا در واحدهاي درسی دوره بهکار بگیرید؟ براي بهبود سطح عملكرد تحصيلي چه تغييراتي را لازم است بلافاصله ايجاد كنيد؟ به چه طريقي ميتوانيد همگام با مطالب درسي جديد اين دوره بهپیش برويد؟
پيشنهادهاي نيومن شما را در مقابله اضطراب يا ترس ایجادشده از طریق كمكطلبي ياري ميكنند. نكته مهم اين است كه برنامه عمل تهيه كنيد. ما اغلب به دانشجويانيكه در كمكطلبي احساس ناخوشايندي دارند توصيه ميكنيم كه با مراجعه به دفتر كار استاد، او را بهصرف قهوه يا نهار دعوت كنند (دانشجو مجبور نيست هزينه را پرداخت کند). باز هم، ما نمونه ديگري از خودنظمدهي را هنگاميكه شما مسئوليت رفتار كمكطلبي خودتان را بر عهده ميگيريد، مشاهده ميكنيم.
انتقال یا تغییر مدرسه میتواند تأثیر مهمی بر یادگیری دانشآموزان داشته باشد. در نظام آموزشی ما، انتقالهای طبیعی، زمانی اتفاق میافتند که کودکان بعد از پایان یک مقطع تحصیلی به مدارس دیگر منتقل میشوند یا تغییرات اساسی در فعالیتها یا برنامۀ درسی آنها صورت میگیرد؛ برای مثال، پیشدبستانی به ابتدایی، ابتدایی به راهنمایی، راهنمایی به دبیرستان و دبیرستان به دانشگاه.
انتقالها مهماند، زیرا میتوانند در روال عادی و شیوههای تفکر دانشآموزان اختلال ایجاد کنند و همچنین به این دلیل که سطوح رشدی آنها در همان زمانها اتفاق میافتند (اِکلیز و میجلی، 1989). برای مثال، انتقال از مدرسۀ ابتدایی به راهنمایی (یا دورۀ اول دبیرستان) برای هرکسی مختلکننده خواهد بود، ولی بهطور خاص برای دانشآموزانی که در آن سن، تغییرات بدنی را تجربه میکنند و این امر باعث ناایمنیهای معمول آنها دربارۀ احساس و ظاهر خودشان میشود، بیشتر صدق میکند. متغیرهای انتقال و رشد بهاحتمالزیاد بهطور متقابل با هم تعامل دارند. متغیرهای رشدی میتوانند انتقال را نرم یا خشن کنند، ولی عوامل مرتبط با انتقال نیز بهنوبۀ خود ممکن است بر رشد شخصی، اجتماعی و رشد شناختی تأثیر بگذارند (ویگفیلد و واگنر، 2005).
انتقال به مدرسۀ راهنمایی بهطور خاص مشکلساز است (اِکلیز و میجلی، 1989؛ ویگفیلد، بیرنز و اِکلیز، 2006). این انتقال در یک دورۀ مهم از تغییر فیزیکی در مراحل اولیۀ نوجوانی همراه با تغییرات اجتماعی و شخصی مربوطه اتفاق میافتد. افزون بر این، تغییرات زیادی در مدرسه و ساختار کلاس و مطالب درسی رخ میدهند. در مدرسۀ ابتدایی، کودکان معمولاً در اکثر روزهای مدرسه با همان معلم و همان همسالان هستند. معلم اغلب رابطۀ گرم و پرورشی با کودکان دارد. آموزش اغلب انفرادی شده است و معلمان پیشرفت آنها را در حیطههای محتوایی پیگیری و گزارش میکنند. اختلاف سطح توانایی ممکن است در درون کلاس، با دانشآموزانی در دامنهای از ناتوانیهای یادگیری تا تیزهوش گسترده باشد.
در مقابل، در مدارس راهنمایی و دبیرستان، دانشآموزان معمولاً برای هر درسی، کلاس خود را تغییر میدهند و درنتیجه، برای هر درس معلمان و همسالان متفاوت دارند. معلمان با تعداد کمی از دانشآموزان، رابطۀ نزدیکی دارند. آموزش به کل کلاس ارائه میشود و بهندرت انفرادی میشود. نمرات- چه بر اساس استانداردهای مطلق یا هنجاری- پیشرفت فردی را منعکس نمیکنند و همچنین گزارش نمیشوند. اگر دانشآموزان ردیابی شوند، اختلاف سطح توانایی درون کلاسی ممکن است حداقل باشد. در کل، کلاسهای مدارس راهنمایی و دبیرستان، رسمی، غیرشخصی، ارزشیابانه و رقابتیترند (میس، 2002). اِکلیز و همکاران (اِکلیز و میجلی، 1989؛ اِکلیز، میجلی و آدلر، 1984؛ ویگفیلد و همکاران، 1984) معتقدند که این تغییرات ساختاری و برنامۀ درسی، باعث تغییراتی در باورها و انگیزش مرتبط با پیشرفت دانشآموزان، اغلب در جهت منفی میشوند.
انتقال مدرسه میتواند بهبود یابد. ساختار مدارس راهنمایی برای کمک به تسهیل انتقال طراحی شده است. هرچند برخی از مدارس راهنمایی بهاستثنای نظام متفاوت نمرهدهی مشابه مدارس دبیرستان هستند، بسیاری از مدارس راهنمایی تلاش میکنند تا از طریق نگهداری دانشآموزان با هم در بیشتر اوقات روز در مدرسه و استفاده از تیمهای بین رشتهای معلمان (برای مثال، چهار معلم، برای مهارتهای زبانی، اجتماعی، ریاضیات و علوم)، این انتقال را تسهیل کنند؛ بنابراین، اگرچه معلمان عوض میشوند، بااینحال بیشتر همکلاسیها ثابت میمانند. این معلمان کار میکنند تا برنامۀ درسی یکپارچه را تضمین کنند. تلاشهای بیشتری نیز ممکن است انجام گیرد تا پیشرفت فردی گزارش شود. تأکید کمتر روی مقایسههای ارزشیابانه در بین همسالان کمک میکند نگرانیهای شخصی معمول نوجوانان در این زمینه کاهش یابند.