تغییر مدرسه چه تاثیری بر دانشآموزان دارد؟
شانک، 2020 – ترجمه دکتر اکبر رضایی، 1400
انتقال یا تغییر مدرسه میتواند تأثیر مهمی بر یادگیری دانشآموزان داشته باشد. در نظام آموزشی ما، انتقالهای طبیعی، زمانی اتفاق میافتند که کودکان بعد از پایان یک مقطع تحصیلی به مدارس دیگر منتقل میشوند یا تغییرات اساسی در فعالیتها یا برنامۀ درسی آنها صورت میگیرد؛ برای مثال، پیشدبستانی به ابتدایی، ابتدایی به راهنمایی، راهنمایی به دبیرستان و دبیرستان به دانشگاه.
انتقالها مهماند، زیرا میتوانند در روال عادی و شیوههای تفکر دانشآموزان اختلال ایجاد کنند و همچنین به این دلیل که سطوح رشدی آنها در همان زمانها اتفاق میافتند (اِکلیز و میجلی، 1989). برای مثال، انتقال از مدرسۀ ابتدایی به راهنمایی (یا دورۀ اول دبیرستان) برای هرکسی مختلکننده خواهد بود، ولی بهطور خاص برای دانشآموزانی که در آن سن، تغییرات بدنی را تجربه میکنند و این امر باعث ناایمنیهای معمول آنها دربارۀ احساس و ظاهر خودشان میشود، بیشتر صدق میکند. متغیرهای انتقال و رشد بهاحتمالزیاد بهطور متقابل با هم تعامل دارند. متغیرهای رشدی میتوانند انتقال را نرم یا خشن کنند، ولی عوامل مرتبط با انتقال نیز بهنوبۀ خود ممکن است بر رشد شخصی، اجتماعی و رشد شناختی تأثیر بگذارند (ویگفیلد و واگنر، 2005).
انتقال به مدرسۀ راهنمایی بهطور خاص مشکلساز است (اِکلیز و میجلی، 1989؛ ویگفیلد، بیرنز و اِکلیز، 2006). این انتقال در یک دورۀ مهم از تغییر فیزیکی در مراحل اولیۀ نوجوانی همراه با تغییرات اجتماعی و شخصی مربوطه اتفاق میافتد. افزون بر این، تغییرات زیادی در مدرسه و ساختار کلاس و مطالب درسی رخ میدهند. در مدرسۀ ابتدایی، کودکان معمولاً در اکثر روزهای مدرسه با همان معلم و همان همسالان هستند. معلم اغلب رابطۀ گرم و پرورشی با کودکان دارد. آموزش اغلب انفرادی شده است و معلمان پیشرفت آنها را در حیطههای محتوایی پیگیری و گزارش میکنند. اختلاف سطح توانایی ممکن است در درون کلاس، با دانشآموزانی در دامنهای از ناتوانیهای یادگیری تا تیزهوش گسترده باشد.
در مقابل، در مدارس راهنمایی و دبیرستان، دانشآموزان معمولاً برای هر درسی، کلاس خود را تغییر میدهند و درنتیجه، برای هر درس معلمان و همسالان متفاوت دارند. معلمان با تعداد کمی از دانشآموزان، رابطۀ نزدیکی دارند. آموزش به کل کلاس ارائه میشود و بهندرت انفرادی میشود. نمرات- چه بر اساس استانداردهای مطلق یا هنجاری- پیشرفت فردی را منعکس نمیکنند و همچنین گزارش نمیشوند. اگر دانشآموزان ردیابی شوند، اختلاف سطح توانایی درون کلاسی ممکن است حداقل باشد. در کل، کلاسهای مدارس راهنمایی و دبیرستان، رسمی، غیرشخصی، ارزشیابانه و رقابتیترند (میس، 2002). اِکلیز و همکاران (اِکلیز و میجلی، 1989؛ اِکلیز، میجلی و آدلر، 1984؛ ویگفیلد و همکاران، 1984) معتقدند که این تغییرات ساختاری و برنامۀ درسی، باعث تغییراتی در باورها و انگیزش مرتبط با پیشرفت دانشآموزان، اغلب در جهت منفی میشوند.
انتقال مدرسه میتواند بهبود یابد. ساختار مدارس راهنمایی برای کمک به تسهیل انتقال طراحی شده است. هرچند برخی از مدارس راهنمایی بهاستثنای نظام متفاوت نمرهدهی مشابه مدارس دبیرستان هستند، بسیاری از مدارس راهنمایی تلاش میکنند تا از طریق نگهداری دانشآموزان با هم در بیشتر اوقات روز در مدرسه و استفاده از تیمهای بین رشتهای معلمان (برای مثال، چهار معلم، برای مهارتهای زبانی، اجتماعی، ریاضیات و علوم)، این انتقال را تسهیل کنند؛ بنابراین، اگرچه معلمان عوض میشوند، بااینحال بیشتر همکلاسیها ثابت میمانند. این معلمان کار میکنند تا برنامۀ درسی یکپارچه را تضمین کنند. تلاشهای بیشتری نیز ممکن است انجام گیرد تا پیشرفت فردی گزارش شود. تأکید کمتر روی مقایسههای ارزشیابانه در بین همسالان کمک میکند نگرانیهای شخصی معمول نوجوانان در این زمینه کاهش یابند.
منبع:
Schunk, D. H. (2020). Learning Theories: An Educational Perspective (8th Ed). Columbus, OH: Pearson.